کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متصل 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
legato (it.) 2
متصل 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] شیوهای در اجرای دو یا چند نغمۀ متوالی که در آن نغمات بهصورت پیوسته و بدون انقطاع شنیده شوند
-
جستوجو در متن
-
aclasis, aclasia
دُشوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] متصل شدن بیمارگونۀ ساختارهایی در بدن که نباید به هم متصل باشند
-
adhesion 1
اتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] 1. متصل بودن دائمی و طبیعی بخشهای مختلف بدن 2. متصل شدن دو یا چند مولکول بهعلت جاذبۀ بین آنها
-
inferior ovary
تخمدان تحتانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] تخمدانی که به زیر نهنج گل متصل است
-
retardation
تأخیر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی تعلیق که بهصورت متصل و بالارونده حل میشود
-
affix
وند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] هر صورتسازی که به تکواژی دیگر مانند ریشه و ستاک متصل شود
-
contact extensometer
کشامدسنج تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] نوعی کشامدسنج که در هنگام آزمون به قطعه متصل است
-
plank coffin
تابوت تختهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تابوتی که از متصل کردن چند تختهچوب ساخته میشود
-
bower cable
زنجیر لنگر سینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] زنجیری که به لنگر سینه متصل است
-
petiole, leafstalk
دُمبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] پایهای که برگ را به ساقه متصل میکند
-
facing point
سوزن واگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سوزنی که دو مسیر واگرا را به هم متصل میکند
-
trailing point
سوزن همگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سوزنی که دو مسیر همگرا را به هم متصل میکند
-
body assembly, body framing 2
همگذاری بدنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] متصل کردن اجزای مختلف بدنه به یکدیگر
-
bipedicle flap, pouch flap
بالۀ دوپایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] بالهای که از دو جا به محل نخستین خود متصل است