کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متحرک کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
mobilization
متحرکسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فرایندی که اجزای سازندۀ ارزشمند سنگ را بازتوزیع و متمرکز میکند و کانسار میسازد
-
mobile belt
کمربند متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] منطقهای باریک و کشیده در پوستۀ قارهای که در دورۀ زمینشناختی خاصی فعال است
-
mobile source
منبع متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] هر شیء متحرک انتشاردهندۀ آلودگی
-
crawl/ crawler
زیرنویس متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] متنی معمولاً در پایین تصویر، بهصورت نوار متحرک که محتوای آن لزوماً ارتباطی با تصویر ندارد
-
mobile defense
پدافند متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پدافندی که در آن به نیروی دشمن اجازه داده میشود پیشروی کند و وارد منطقهای شود که امکان انجام پاتک و بهکارگیری نیروهای ضربت متحرک وجود داشته باشد
-
پردۀ متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← دستان متحرک
-
movable fret
دستان متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستانی که به دسته بسته میشود و برای ایجاد نغمههای متفاوت قابل تنظیم است متـ . پردۀ متحرک
-
moving block
سیرگاه متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیرگاهی که طول آن برابر است با طول قطار بهعلاوۀ دو فاصلۀ ایمنی در دو انتها که همراه با قطار جابهجا میشود
-
moving cluster
خوشۀ متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] یک خوشۀ ستارهای باز که فاصلۀ آن ازطریق مشاهدۀ حرکت خاصۀ ستارههای آن قابل محاسبه است
-
running bowline
گره حلقهمتحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی که در سر طناب دور قسمت ثابت آن زده میشود و حلقۀ آن در طول قسمت ثابت قابلیت جابهجایی دارد
-
traveling shot, trucking shot
نمای دوربینمتحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که برای فیلمبرداری آن، دوربین بر وسیلۀ متحرکی مانند خودرو یا جرثقیل یا روانه نصب میشود و با موضوع حرکت میکند
-
video steganography
نهاننگاری تصویرمتحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] ارسال پیام محرمانه با استفاده از دادههای ویدیویی بهعنوان رسانۀ پوششی
-
mobility air forces, MAF 2
نیروی هوایی متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] یگانهای هوایی و خدماتی که تحرک نیروها به آنها واگذار میشود و در تمرینهای عادی، فرمان عملیات آنها به مقام مسئول داده میشود
-
crankshaft-end bearing, crankpin bearing, crankpin-end bearing, big-end bearing, connecting rod bearing, con-rod bearing
یاتاقان متحرک میللنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] یاتاقان دوتکهای که بر روی انگشتی میللنگ و داخل سر بزرگ دستهپیستون قرار دارد
-
moving-cluster parallax
اختلافمنظر خوشهمتحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] فاصلۀ ستارۀ داخلی یک خوشۀ باز که با روش خوشهمتحرک به دست میآید