کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبدا مسافرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
origin 1
مبدأ 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مکانی که مسافر سفر خود را از آنجا شروع میکند
-
source 1
مبدأ 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نقش معنایی سازهای که به آغاز فرایند اشاره دارد
-
replication origin, origin of replication, origin 2, ori site, ori
مبدأ همتاسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] توالی خاصی از همتایه که همتاسازی دِنا از آن آغاز میشود
-
departure alternate
جانشین مبدأ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فرودگاه جانشین برخاستی که در طرح پرواز تعیین شده است
-
supplement for place of departure
فزونی قیمت مبدأ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] زیاد بودن قیمت پایۀ سفر با توجه به تغییر در مبدأ حرکت مسافر
-
reduction for place of departure
کاستی قیمت مبدأ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] کم بودن قیمت پایۀ سفر با توجه به تغییر در مبدأ حرکت مسافر
-
source reduction
کاهش در مبدأ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] طراحی و تولید و استفادۀ مجدد از مواد بهنحویکه کمیت پسماندهای آنها و میزان سمی بودنشان کاهش داده شود
-
origin-destination speed
سرعت مبدأـ مقصد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سرعت متوسطی که یک مسافر از مبدأ تا مقصد دارد
-
source separation, separation at source
تفکیک در مبدأ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] جداسازی پسماندهای مختلف در مبدأ تولید برای تسهیل عملیات بازیافت
-
source-sink
رابطۀ مبدأ ـ مقصد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رابطۀ میان دو بخش یک سامانه یا دو اندام یک گیاه در فرایند فتوسنتز (photosynthesis) که در آن یک بخش در حکم تولیدکننده، یعنی مبدأ، عمل میکند و بخش دیگر در حکم محل تجمع یا مصرف، یعنی مقصد
-
aeronautical fixed telecommunication network origin station/ aeronautical fixed telecommunications network origin station, AFTN origin station
ایستگاه مبدأ شبکۀ مخابراتی ثابت هوانوردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ایستگاه شبکۀ ثابت مخابراتی هوانوردی که پیامها و دادههای رقمی را برای انتقال ازطریق این شبکه میپذیرد
-
جستوجو در متن
-
travel time 2, journey duration
مدت مسافرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مدتزمان سفر وسیلۀ نقلیه در مسیری با مبدأ و مقصد معین