کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماهی تن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ichthyochory
ماهیبرافشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] پراکنده شدن میوه توسط ماهی
-
Volans, Vol, Flying Fish
ماهی پرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی کمفروغی در آسمان جنوبی (southern sky) که پرنورترین ستارۀ آن از قدر 3/8 است
-
ichthyoplankton
ماهیدروایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] تخم و کرمینۀ شناور ماهی که زندگی دروایی دارد
-
deep-sea fish
ماهی ژرفازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] نوعی ماهی که در ژرفدریا زندگی میکند، اما برای تغذیه به تولیدات ناحیۀ پُرنور (photic zone) متکی است
-
game fish
ماهی صید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هرنوع ماهی دریایی یا رودخانهای که برای خوردن یا تفریح و ورزش صید میشود
-
Dorado, Dor, Goldfish
ماهی طلایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورتی فلکی در آسمان جنوبی (southern sky) و نزدیک به قطب جنوب آسمان که بخش اعظم اَبر بزرگ ماژلان، ازجمله سحابی بزرگ رتیل، در آن واقع است
-
pescovegeterian
ماهیگیاهخوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] فرد نیمهگیاهخواری که علاوهبر مصرف غذای گیاهی، ماهی و غذای دریایی نیز مصرف میکند
-
Alcidae
ماهیگیرکیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] تیرهای از راستۀ سلیمسانان که پرندگان دریایی شیرجهزن کوچک تا متوسط هستند با بالهای باریک و کوتاه و دم کوتاه و شکل منقار متنوع
-
fish finger
ماهی لقمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] تکهای گوشت ماهی که آن را به پودر نان و خمیری مخصوص آغشته و بهصورت یخزده بستهبندی میکنند
-
fish oil
روغن ماهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی روغن دریایی که از عضله یا کبد یا سایر اندامهای ماهی به دست میآید و حاوی اسیدهای چرب با چند پیوند دوگانه است و برای تولید مارگارین و روغنهای آشپزی از آن استفاده میکنند
-
fishy taste
طعم ماهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گشتهطعمی شبیه به طعم ماهی که ناشی از اکسایش چربیهای موجود در گوشت ماکیان است
-
fish ball
ماهی قلقلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فراوردۀ غذایی گلولهایشکل حاوی گوشت سفید ماهی که با شیر، آرد، عصارۀ رقیق (stock) ماهی و ادویه مخلوط و پخته میشود
-
benthic fish
ماهی کفزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] نوعی ماهی که در کف یا نزدیک کف دریا زندگی میکند
-
piscitarian
ماهیـ گیاهخوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] گیاهخواری که گوشت ماهی نیز مصرف میکند
-
Huso huso
فیلماهی حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ تاسماهیان و راستۀ تاسماهیسانان و بالاراستۀ بالهشعاعیداران که بزرگترین گونۀ فیلماهی است و بدنش خاکستری یا سبز تیره و پهلوها روشنتر و شکمش سفید است