کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مانع فراهم کردن برای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
barrier kerb
جدول مانع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] نوعی جدول راسته که مانع ورود و انحراف وسایل نقلیه به نقاط خطرآفرین از جمله خاکریزهای بلند و قوسهای تیز میشود
-
screen speed
سرعت مانعگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سرعت هواپیما در هنگام عبور از مانع
-
normal screen speed, all engines screen speed, V3
سرعت مانعگذر برخاست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سرعت هواپیما در حین برخاست و در هنگام عبور از مانع با تمام توان موتور
-
جستوجو در متن
-
cryostat
زمپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ابزاری برای فراهم کردن محیط کمدما برای انجام آزمایش تحت شرایط مورد نظر
-
test statistic
آمارۀ آزمون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] تابعی از مشاهدات نمونهای که مبنایی را برای آزمون کردن یک فرض آماری فراهم میکند
-
map grid
شبکهبندی نقشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] شبکهای که برای فراهم کردن یک دستگاه مختصات مناسب بر روی نقشه افکنده میشود
-
compartmentation
حیطهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فراهم ساختن امکان دسترسی محدود به اطلاعات برای افرادی که برای انجام کاری مشخص به اطلاعات خاصی نیاز دارند
-
access bus
گذرگاه دسترسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] گذرگاهی با سرعت صد کیلوبیت بر ثانیه برای واپایی نمایشگرهای رایانههای شخصی و فراهم کردن امکان ارتباط دوسویه بین نمایشگرها و سامانههای همساز
-
clinical engineering, hospital engineering
مهندسی بالینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] فراهم کردن بستر فنّاورانۀ لازم برای تأمین ایمنی الکتریکی تمامی تجهیزات بیمارستانی که در پیرامون بیمار قرار دارند یا به بدن او متصل میشوند
-
supplementary facilities
تسهیلات تکمیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تسهیلات مورد نیاز در یک موقعیت خاص برای فراهم کردن کمینۀ پشتیبانی معین از نیروهای تقویتی، علاوه بر تسهیلات پشتیبانی مورد نیاز در محل یگان
-
gantlet track with switches
خط همپوش سوزندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی خط همپوش که در هر دو سر آن سوزن نصب شده است و امکان عبور از خط کناری برای وزن کردن قطار را فراهم میکند
-
ADHD diet, attention-deficit/ hyperactivity disorder diet
رژیم بیشفعالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی که هدف از آن فراهم کردن مواد غذایی مناسب برای تأمین نیازهای تغذیهای مغز و بدن کودک یا نوجوان مبتلا به بیشفعالی است
-
school-based prevention program
برنامۀ پیشگیری مدرسهمحور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] هریک از برنامههای پیشگیرانۀ ویژۀ مدارس که با فراهم کردن محیطی مناسب و آموزش دانشآموزان، مانع از گرایش آنها به سمت مواد میشود
-
tour element suppliers
سفرسازان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شرکتهایی که اجزای اساسی گشتها را برای گشتپردازها فراهم میکنند