کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مالیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
spread 2
پخشینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فراوردهای که ازنظر بافت شبیه به کره است و بهصورت لایهای بر روی نان مالیده میشود
-
paint remover, stripper 1
پوشرنگزدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مادهای که پس از مالیده شدن بر پوشش، آن را نرم و برداشتن پوشش را از سطح آسان میکند
-
dry curing
عملآوری خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایندی که در آن نمکهای عملآوری به سطح مواد غذایی، مانند گوشت و ماهی، مالیده میشود
-
cheese spread
پخشینۀ پنیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فراوردهای تهیهشده از پنیر و دیگر فراوردههای لبنی و احیاناً نامیزهساز که ازنظر بافت شبیه به کره است و بهصورت لایهای بر روی نان مالیده میشود