کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لکۀ انبارش مرطوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
wet storage stain
لکۀ انبارش مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] محصول خوردگی سفیدرنگی بر روی سطح رویاندودشده و براق، بهویژه در شیارهای ریز میان صفحات انبارشده و نبشیهای بستهبندی که برای مدت طولانی در تماس با آب قرار دارند متـ . زنگ سفید white rust
-
واژههای مشابه
-
spot
لکه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ناحیۀ تغییررنگیافته یا بافتمرده با حاشیۀ منظم و مشخص
-
لکه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← لک
-
لکه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] ← لک
-
blot
لکهبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] غشایی نایلونی یا نیتروسلولوزی که در لکهگذاری، دِنا یا رِنا یا پروتئین از ژل بر روی آن منتقل میشود
-
Bitot's spot
لکۀ بیتو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] لکههای مثلثی خاکستری و کفمانند که براثر کمبود ویتامین A بر روی ملتحمۀ چشم به وجود میآیند
-
لکۀ خورشیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ← کَلَف
-
staining 4
لکهزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار- لاستیک] تغییر یافتن موضعی و نامطلوب رنگ سطح
-
pickling smut
لکهزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] زدودن لکهها از سطح فلز پس از قطعهشویی
-
macula lutea, macula 2, macula lutea retinae, yellow spot, limbus luteus, macula flava, punctum luteum, Soemmering's spot, Soemmering's foramen
لکۀ زرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فرورفتگی نامنظم مایلبه زردی در روی شبکیه، در خارج از صفحۀ بینایی و اندکی پایینتر از آن
-
scald 2
لکهسوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زخملکههایی عمدتاً رنگباخته و گاه شفاف که به نظر ناشی از سوختگی با آب داغ میآیند
-
slick
لکۀ شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] لایهای از روغن یا نفت یا فاضلاب یا سایر آلایندهها که بر سطح تودههای آب شناور میشود
-
blotting, blot transfer
لکهگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] هریک از روشهای انتقال مولکولهای پروتئین رِنا یا دِنا از ژل الکتروکوچی به یک غشای نازک
-
lesion
زخملکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ناحیۀ محدود و مشخصی به شکل زخم در اندام گیاه بیمار