کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لرزهسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
seismometer
لرزهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دستگاهی که حرکتهای زمین با آن آشکار و سنجیده شود
-
واژههای مشابه
-
broadband seismometer
لرزهسنج پهنباند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] لرزهسنجی که در گسترۀ بسامدی وسیع حساسیت مطلوب دارد
-
seismic array
آرایۀ لرزهسنجها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] چیدمانی از دستکم سه لرزهسنج با سنجافزار و روش ثبت یکسان
-
cymbals/ cymbal
سِنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سازی از خانوادۀ خودصداها، معمولاً بدون امکان تولید بسامدهای معین و اغلب متشکل از یک جفت صفحۀ فلزی بشقابی که در مرکز برآمدگی دارد متـ . جفتسِنج clash cymbals
-
seismic 2
لرزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] مربوط به امواج کِشسان حاصل از چشمههای مصنوعی لرزه
-
seismic shooting 2, shoot 6
لرزهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تولید امواج لرزهای در زمین با مادۀ منفجره یا به هر وسیلهای
-
seismology 2
لرزهشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] علم مطالعۀ انتشار موجهای کشسانی در زمین و پدیدههای مربوط به آنها
-
resilient mounting
لرزهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی پایۀ نصب در دستگاهها که دربردارندۀ مواد لاستیکی کشسان یا فنر است تا از انتقال حرکت یا لرزش دستگاه به محل نصب دستگاه جلوگیری کند
-
seismograph
لرزهنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دستگاهی برای دریافت و ثبت لرزشهای زمین
-
seismogram
لرزهنگاشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نمودارهای حاصل از ثبت لرزشهای زمین
-
seismoscope
لرزهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دستگاهی که رویداد زمینلرزه را، بدون نگاشت جنبش زمین بهصورت تابعی از زمان، نشان میدهد
-
geophone
لرزهیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] وسیلهای برای دریافت موجهای لرزهای در خشکی و زمینهای باتلاقی که بیشتر در اکتشاف لرزهای به کار میرود
-
fasciculation
ماهیچهلرزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] انقباض ضعیف و موضعی و غیرارادی ماهیچهها که از روی پوست قابل دیدن است و ناشی از فعالیت خودبهخودی دستهای از تارهای ماهیچهای است
-
aftershock
پسلرزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] زمینلرزۀ کوچک پس از زمینلرزۀ بزرگ