کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لجنفشاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
sludge pressing
لجنفشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] جدا کردن مکانیکی مایعات از لجن با فشار دادن آن، برای قابل حمل شدن مواد جامد لجن
-
واژههای مشابه
-
sludge
لجن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار، مهندسی شیمی] مواد جامد نامطلوب که در فرایند جداسازی یا آمایش (treatment) تهنشین میشود
-
pressure plateau
فلات فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← خیز گدازه
-
pressure ice
یخ فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دریایخ یا یخ رودخانه یا یخ دریاچهای که براثر تنشهای جانبی ناشی از باد یا جریان آب یا جزرومد یا موج تغییر شکل داده است
-
pressure altimeter, barometric altimeter
فرازیاب فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فشارسنجی فلزی که فشار جوّ را به ارتفاع تبدیل میکند
-
pressure wave
موج فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] همان موج P است که با توجه به نوع تنشهای بهوجودآورندۀ آن به این نام نیز خوانده میشود
-
جریان فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] ← شارش فشاری
-
pressure drag
پَسار فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پَسار ناشی از مجموع تمامی نیروهای واردشده بر سطح در جهت جریان هوا
-
pressure ridge
پشتۀ فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فراخاست کشیدۀ پوستۀ یک جریان گدازۀ درحالانجماد که براثر فشار جهتدار جانبی به سمت بالا تاب برداشته باشد
-
pressure distillation
تقطیر فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] فرایند تقطیری که در فشاری بیشتر از فشار جوّ انجام شود
-
push-on cover
در فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] درِ ظروف مواد غذایی که با فشار عمودی بازوبسته میشود
-
push-button
دکمۀ فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] کلیدی دکمهای که با فشار دادن آن چراغ سبز عابر پیاده روشن شود
-
compression fracture
شکستگی فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] شکستگی ناشی از وارد آمدن فشار بر استخوان
-
pressure flow, Poiseuille flow
شارش فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] شارش ناشی از وارد آوردن فشار بر مایع که در آن، برخلاف شارش غژکی (drag flow)، مرزهای سیال ثابت است و حرکت نمیکند متـ . جریان فشاری