کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لب رود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
butt joint
اتصال لببهلب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نوعی اتصال که در آن دو قطعه تقریباً در یک صفحه و در امتداد هم قرار میگیرند
-
butt welding
جوشکاری لببهلب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] روشی در جوشکاری که در آن دو لبۀ قطعات کار در مقابل هم و تحت فشار قرار میگیرند و خط تماس آنها جوش داده میشود
-
cheilitis
لبآماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] التهاب لبها براثر عوامل گوناگون
-
Chilopoda
لَبپاویسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جانورشناسی] ردهای از بیوَرپاوندان که گوشتخوارند و ضمائم سر آنها شبیه به ضمائم سر حشرات است؛ این جانوران یک جفت شاخک و یک جفت آروارۀ بالا و یک یا دو جفت آروارۀ پایین دارند؛ تعداد بندهای آنها به 177 بند میرسد و هر بند، بهجز بند بعد از سر و دو بند...
-
chip fracture
لبپریدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] جدا شدن قطعهای بسیار کوچک معمولاً از لبۀ استخوان
-
feather wear
لبتیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی رفتگی که در آن آجنوارهای رویه در عرض از یک سمت ساییده و لبههای آنها تیز شده باشد
-
snack
لبچره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] غذایی سبک که معمولاً بین وعدههای اصلی غذا خورده میشود
-
snacking
لبچَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] خوردن لبچَره
-
lipreading/lip reading
لبخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← گفتارخوانی
-
erosion wear, river wear, channel wear
لبرفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] رفتگی سرتاسری روی لبههای آجنوار در شیارهای رویه
-
savoury
لبشوره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] لبچرهای شور، غالباً شامل انواع پنیر، که بعد از یک وعدۀ غذای سنگین صرف میشود
-
embouchure (fr.), lip 1
لبگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] روش گذاشتن دهان و لب بر روی برخی سازها بهخصوص فلوت و سازهای بادیِ زبانهدار و برنجی
-
lip sync, lip synchronization
لبهمگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] انطباق صدای ضبطشده با حرکات لبها در تصویر، در هنگام ادای کلمات
-
brackish water
آبِ لبْشور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] آبی که کل مواد جامد آن بین 1500 تا 5000 میلیگرم در لیتر باشد
-
lipreading training
آموزش لبخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← آموزش گفتارخوانی