کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لازم است پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لازمساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← ناگذرساز
-
فعل لازم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← ناگذر
-
critical gap
واشد لازم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداقل اندازۀ واشد که راننده برای گردش به چپ یا ورود به جریان تردد نیاز دارد
-
intransitive verb
فعل ناگذر، فعل لازم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← ناگذر
-
جستوجو در متن
-
spark voltage
ولتاژ جرقهزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ولتاژی که برای ایجاد قوس الکتریکی بین دو الکترود لازم است
-
basal metabolism rate
میزان سوختوساز پایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مقدار انرژیای که برای فعالیتهای حیاتی بدن لازم است
-
cryptographic strength
استحکام رمزنگاشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] معیاری مبتنی بر شمار که برای شکست یک سازوکار رمزنگاشتی لازم است
-
mission capable
مأموریتپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ویژگی هواگَردی که از امکانات و تجهیزات لازم برای انجام مأموریت برخوردار است
-
tactical intelligence, TACINTEL
اطلاعات راهکنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] اطلاعاتی که برای طرحریزی و سازماندهی و اجرای عملیات راهکنشی لازم است
-
distribution phase
مرحلۀ توزیع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] مدتزمانی که برای رسیدن دارو به حالت تعادل با خوناب و توزیع آن در بدن لازم است
-
overaging
فراپیرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] پیرش در دما یا مدتزمانی فراتر از آنچه برای کسب خواص بیشینه یا بهینه لازم است
-
division 3
لشکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] یگانی راهکنشی که دارای تجهیزات و تسلیحات لازم برای اجرای عملیات رزمی است و بزرگتر از تیپ یا هنگ و کوچکتر از سپاه است
-
electron-deficient bridged carbocation
کربوکاتیون پلشده با کمبود الکترون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] کربوکاتیونی که در آن تعداد الکترونهای لازم برای تشکیل پل از تعداد پیوندهای آن در پل کمتر است
-
automatic car identification system, ACI system, automatic car identification system
سامانۀ شناسایی خودکار واگن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سامانهای دارای علائم لازم برای شناسایی خودکار قطار با کدخوانهایی که در ایستگاهها نصب شده است