کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَتَلَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قتل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] ← قتل سیاسی
-
assassination
قتل سیاسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کشتن شخصیتها برای رسیدن به مقاصد سیاسی؛ این کار همیشه به دست عوامل مزدور یا متعصب انجام میشود متـ . قتل، ترور
-
honour killing
قتل ناموسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] قتل یکی از بستگان، بهویژه دختران و زنانی که باعث بیآبرویی در خانواده شدهاند
-
assassinate
به قتل رساندن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کشتن شخصیتها برای رسیدن به مقاصد سیاسی متـ . ترور کردن
-
جستوجو در متن
-
ترور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] ← قتل سیاسی
-
ترور کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] ← به قتل رساندن
-
slasher film
فیلم سلاخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی فیلم ترسناک که در آن صحنههای شکنجه و قتل و خونریزی و مثله کردن به تصویر درمیآید
-
violent crime, crime of violence
جُرم خشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] در جرمشناسی، جرایمی از قبیل قتل و تجاوز و سرقت به عنف و آزار جسمانی
-
assassin
قاتل سیاسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فرد مزدور یا متعصبی که با هدف سیاسی شخص یا اشخاصی را به قتل میرساند متـ . قاتل