کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوی اوصلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
strong force
نیروی قوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نیرویی که اجزای درون هسته را در کنار هم نگه میدارد و یکی از چهار نیروی بنیادی طبیعت است متـ . برهمکنش قوی strong interaction
-
strong verb
فعل قوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فعلی که تغییر زمان در آن با تغییر واکۀ ریشۀ فعل نشان داده میشود
-
strong beat, accented beat, down beat
ضرب قوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نخستین ضرب هر میزان و سومین ضرب میزانهای چهارضربی
-
high explosive, HE
مادۀ منفجرۀ قوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مادهای که با توان و شدت بسیار منفجر میشود
-
strong law of large numbers
قانون قوی اعداد بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] قانونی که بر پایۀ آن احتمال آنکه میانگین نمونهای تصادفی با افزایش اندازۀ نمونه به میانگین جامعه بگراید برابر یک است
-
major tranquilizer
آرامبخش قوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نام سابق داروهای ضدروانپریشی
-
strong interaction
برهمکنش قوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← نیروی قوی