کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قطرات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
nanoemulsification
نانونامیزهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نانوفنّاوری] نوعی نامیزهسازی که در آن قطرات فوقریز مایعی در مایع دیگر بهطور یکنواخت توزیع میشوند
-
coacervate
کومه2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] انبوههای از قطرات کلوئیدی که با بارهای ایستابرقی/ الکترواستاتیکی جذب یکدیگر میشوند
-
aggregate 2
انبوهه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، شیمی، مهندسی بسپار] گروهی از گونههای مختلف مانند قطرات یا حبابها یا ذرات یا مولکولها که بهنحوی کنار هم گرد آمدهاند
-
drizzle
بارانریزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بارانی که قطر قطرات آن کمتر از 0/5 میلیمتر باشد
-
sprayer
محلولپاش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ابزاری برای پاشیدن سمّ مایع یا مایعات دیگر به شکل قطرات ریز
-
micellar emulsion
نامیزۀ ریشالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نامیزهای که خودبهخود شکل میگیرد و اندازۀ قطرات آن در حدود 10 نانومتر است متـ . ریزنامیزه microemulsion
-
disperse phase, dispersed phase
فاز پراکنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] فازی از یک سامانه، شامل ذرات یا قطرات مادهای که در فاز دیگر پراکنده میشود
-
liquid-impingement erosion
فرسایش برخورد مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] کم شدن سطح یک مادۀ جامد که پیوسته در معرض ضربههای ناشی از قطرات مایع یا بخار است
-
spatter paint
پوشرنگ شتکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پوشرنگی که سطحی بافتدار، متشکل از نقاط یا قطرات بزرگ ایجاد میکند
-
elutriation 2
خاکشست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شسته شدن ذرات خیلی ریز یا سبک خاک بهویژه با قطرات باران
-
creaming-index
نمایۀ خامهای شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نسبت ستبرای لایۀ چربی شیر که قطرات آب از آن خارج شده به ستبرای کل نامیزه ضربدر صد
-
slush icing
یخزنی برفابه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] انباشت یخ و آب بر روی سطوح هواگرد درحالعبور از درون برف تر و قطرات مایع در دمای نزدیک صفر درجه
-
merocrine
قطرهریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] ویژگی غدهای ترشحی که ترشحات خود را بهصورت قطرات ریز رها کرده و ساختار یاختۀ ترشحکننده سالم میماند
-
liquid injection incinerator
زبالهسوز با تزریق مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دستگاهی متداول برای سوزاندن پسماندهای مایع که در فشار بالا و به روش تبدیل مایع به قطرات ریز عمل میکند
-
absorption column
ستون جذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] استوانهای عمودی که در آن مایعی بهصورت قطرات ریزان، بخشی از یک گاز بالارونده را جذب میکند متـ . برج جذب absorption tower