کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قصد از سفر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
purpose of trip
قصد از سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] دلیلی که انگیزۀ سفر است
-
جستوجو در متن
-
fronthaul
سفر رفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نیمۀ نخست یک سفر دوطرفه از مبدأ به مقصد متـ . رفت
-
single trip
سفر یکسره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سفر از مکانی به مکانی دیگر، بدون برگشت به مبدأ
-
journey time
مدت سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مدتزمان صرفشده در سفر بین دو حوزه، از لحظۀ خروج از توقفگاه تا توقف در مقصد
-
backhaul 3
سفر برگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نیمۀ دوم یک سفر دوطرفه از مقصد به مبدأ متـ . برگشت 3
-
outbound trip
سفر برونسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفر به بیرون از مرکز شهر یا محدودۀ تجاری مرکزی یا مرکز عمدۀ فعالیت
-
commute
سفر حومهـ شهری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفر برای مراجعه به منزل یا رفتن به محل کار از حومه به داخل شهر یا برعکس
-
voyage policy
بیمهنامۀ سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] قرارداد بیمۀ دریایی که سفر دریایی از بندری به بندر دیگر را پوشش میدهد
-
trip generation, trip generating
ایجاد سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] برنامهریزی برای سفر از مراکز مختلف برای انجام کارهای گوناگون که اغلب این سفرها از خانه آغاز میشود
-
binary choice model
مدل دوگزینهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی مدل تقاضا برای تولید سفر و انتخاب طرز سفر، مبتنی بر این فرض که سفرکنندگان یکی از دو گزینۀ ممکن را انتخاب میکنند
-
perpetual tourist
همیشهگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] 1. فرد ثروتمندی که همیشه در سفر است 2. فرد ثروتمندی که برای فرار از مالیات خواهان اقامت در هیچ کشوری نیست و ازاینرو، همیشه در سفر است
-
intrazonal travel time
زمان سفر درونحوزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مدتزمان سفر بین دو نقطه از یک حوزه که زمان صرفشده در پایانهها را هم شامل میشود
-
external-external trip
سفر برون ـ برون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفری که هر دو سر آن، یعنی مبدأ و مقصد، خارج از محدودۀ مشخص باشد متـ . سفر دوسربرون
-
external-internal trip
سفر برون ـ درون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفری که یکی از دو سر آن، یعنی مبدأ یا مقصد، در داخل محدودۀ مشخص باشد متـ . سفر یکسردرون