کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قدمراه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زهدانراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← زِهراه
-
trench 1
برشراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] راه پدیدآمده بعد از حفر طولی زمین در سطح شیبدار
-
urethra
پیشابراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] لولهای که پیشاب را از مثانه به خارج حمل میکند
-
right-of-way
حریم راه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نواری از زمین و ملک واقع در کنار مسیر که برای مقاصد حملونقل تملیک میشود
-
ring road
حلقهراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] راهی حلقوی پیرامون یک محوطه برای دسترسی به آن محوطه
-
taxi way
خَزشراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مسیر مشخص خزیدن هواپیما برای ورود به باند یا خروج از آن
-
feeder road
راه فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] راه منشعب از راه اصلی برای دسترسی به محلی خاص
-
roadside
راهکنار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سطح بین لبۀ خارجی شانه و حریم راه
-
ramp 1
راهگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مشترک حملونقل] راه کوتاهی که دو شاخۀ مجاور یک تقاطع را به یکدیگر متصل کند
-
ramp metering
راهگَردبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] روشی برای تسهیل جریان تردد در آزادراهها، ازطریق تنظیم میزان خودروِ ورودی به آنها از راهگَردهای ورودی و با استفاده از تجهیزات فرماندهی چراغ
-
way point
راهنشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نقطهای بر روی نقشۀ ناوبری که آغاز یا پایان بخشی از هر مسیر را مشخص کند و در سامانۀ ناوبری منطقهای و ناوبری مستقیم و همچنین برای کوتاه کردن مسیر به کار رود
-
guideline
راهنمون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خط یا ردیفی از چراغهای نصبشده بر روی باند و خزشراه که خلبان هواگَرد در هنگام خزش باید آن را مبنا قرار دهد
-
trekker
راهنورد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گردشگری که در مسیری ناهموار و سخت و طولانی راهنوردی میکند
-
trekking
راهنوردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی پیادهرَوی در مسیر ناهموار و سخت و طولانی
-
راه نوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] ← راه اپتیکی