کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابل دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قابل اطمینان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی، مهندسی مخابرات] ← اطمینانپذیر
-
transmissible 2
قابل انتقال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ویژگی آنچه میتواند از فرد یا گونهای به دیگری منتقل شود
-
navigable 2
قابل ناوبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ویژگی آبراهی با پهنا و عمق مناسب برای عبور شناور متـ . ناوشپذیر
-
exploitable forest
جنگل قابلبرداشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که برای بهرهبرداری از آن هیچگونه محدودیت قانونی یا اقتصادی یا فنی وجود نداشته باشد
-
arable land
زمین قابلکشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] زمینی که برای کشت گیاهان مناسب است
-
traversable slope
شیب قابلعبور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] شیبی که در آن احتمال برگشت راننده به مسیر اولیه ضعیف است، اما میتواند با کاستن از سرعت خود وسیلۀ نقلیه را ایمن متوقف کند
-
portable whistle post
علامت سوت قابلحمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامت سوتی که پیش از محوطۀ کاری کارگران بر روی خط گذاشته میشود
-
جستوجو در متن
-
دار پرستار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← دار دایه
-
timber assortments
رقمبندی دار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ارقام مختلف دار براساس اندازه یا کاربرد آن
-
nurse crop
دار دایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی که شرایط مناسب برای رویش گیاهان بعدی را در عرصۀ جنگل فراهم میسازد و آنها را در برابر آسیبهای محیط حمایت میکند متـ . دار پرستار
-
stumpage
ارزش دار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قیمت درخت سرپا برحسب حجم در واحد سطح
-
timber 2
دار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختهایی که میتوان از آنها الوار تولید کرد
-
timber appraisal
قیمتگذاری دار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] برآورد ارزش پولی چوب موجود در قسمت معینی از جنگل
-
ship's husband
کشتیدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شخصی که ازطرف مالک کشتی مسئولیت رسمی ادارۀ امور کشتی را بر عهده دارد