کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابل خرج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قابل اطمینان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی، مهندسی مخابرات] ← اطمینانپذیر
-
transmissible 2
قابل انتقال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ویژگی آنچه میتواند از فرد یا گونهای به دیگری منتقل شود
-
navigable 2
قابل ناوبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ویژگی آبراهی با پهنا و عمق مناسب برای عبور شناور متـ . ناوشپذیر
-
exploitable forest
جنگل قابلبرداشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که برای بهرهبرداری از آن هیچگونه محدودیت قانونی یا اقتصادی یا فنی وجود نداشته باشد
-
arable land
زمین قابلکشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] زمینی که برای کشت گیاهان مناسب است
-
traversable slope
شیب قابلعبور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] شیبی که در آن احتمال برگشت راننده به مسیر اولیه ضعیف است، اما میتواند با کاستن از سرعت خود وسیلۀ نقلیه را ایمن متوقف کند
-
portable whistle post
علامت سوت قابلحمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامت سوتی که پیش از محوطۀ کاری کارگران بر روی خط گذاشته میشود
-
جستوجو در متن
-
thermobaric weapon
سلاح گرمافشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی سلاح که ابتدا بهکمک یک خرج کوچک، اَبری از غبار انفجاری ایجاد میکند و سپس آن را با خرج دوم محترق میسازد
-
thermobaric bomb
بمب گرمافشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی بمب که ابتدا بهکمک یک خرج کوچک، ابری از غبار انفجاری ایجاد میکند و سپس آن را با خرج دوم محترق میسازد
-
explosive train
زنجیرۀ انفجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مجموعۀ عناصر لازم برای انفجار خرج اصلی از آغاز تا انجام
-
high explosive cargo
محمولۀ انفجاری پرقدرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محمولهای ازقبیل مهمات، بمب، خرج انـفـجـاری (depth charges)، مـواد تــخـریـبـی (demolition material)، راکت و موشک
-
explosive field mine
مین میدان انفجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] در جنگ مین، مینی که دارای خرج انفجاری است و برای انفجار آن به زنجیرۀ انفجار نیاز نیست
-
munitions, ammunitions
مهمات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مجموعۀ کاملی از وسایل انفجاری که با مواد منفجره یا پیشران یا آتشزا یا خرج انفجاری یا مواد هستهای یا زیستی یا شیمیایی برای انهدام هدف مسلح میشوند
-
delayed action bomb
بمب تأخیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بمبی مجهز به ماسورۀ تنظیمشده که خرج را در زمانی معین و بعد از تماس با هدف منفجر میکند