کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فِرّیمغناطیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ferrimagnetism
فِرّیمغناطیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] خاصیت دستهای از مواد مغناطیسی که به موجب آن گشتاورهای مغناطیسی اتمی همجهت نیستند و فقط تا حدودی همدیگر را خنثی میکنند
-
واژههای مشابه
-
ferrielectricity
فِرّیالکتریسیته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] خاصیت برخی دیالکتریکهای قطبی متشکل از دو زیرشبکه بهطوریکه بُردار قطبش غیرصفر است
-
ferrimagnetic
فِرّیمغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مربوط به فِرّیمغناطیس
-
magnetics
مغناطیس 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شاخهای از فیزیک که در آن پدیدههای مغناطیسی بررسی میشود
-
magnetism
مغناطیس 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر پدیدۀ مربوط به میدانهای مغناطیسی و اثر آنها بر ماده
-
magnetotail
مغناطیسدُم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] بخشی از مغناسپهر زمین، در طرف پشتبهخورشید یا ناحیۀ شب با طول متغیری حدود صدها برابر شعاع زمین متـ . دنبالۀ زمینمغناطیسی geomagnetic tail
-
magnetosphere
مغناطیسسپهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ناحیهای در اطراف زمین یا هر سیارۀ دیگر که ذرات باردار در آن به دام میافتند و رفتارشان تحت تأثیر میدان مغناطیسی سیاره قرار میگیرد
-
degaussing, demagnetisation
مغناطیسکاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] کاهش میدان مغناطیسی ناو با قرار دادن سیم در سینه و پاشنۀ آن برای در امان ماندن در برابر مینها و اژدرهای مغناطیسی دشمن
-
magnetograph
مغناطیسنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] سنجافزاری برای ثبت خودکار و پیوستۀ تغییرات زمانی مؤلفههای مغناطیسی
-
magnetogram
مغناطیسنگاشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نگاشت پیوستۀ یک مغناطیسنگار
-
paleomagnetism
دیرینهمغناطیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] مطالعۀ ماندهمغناطش طبیعی مواد زمین برای تعیین شدت و راستای میدان مغناطیسی، در گذشتههای زمینشناختی
-
ferrimagnetic material
مادۀ فِرّیمغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مادهای که خاصیت فِرّیمغناطیس دارد
-
ferrimagnetic resonance
تشدید فِرّیمغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تشدید مغناطیسی هر مادۀ فِرّیمغناطیسی
-
geomagnetic reversal
وارونگی زمینمغناطیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تغییر میدان مغناطیسی زمین از قطبایی نرمال به قطبایی وارون