کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فَسیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
guide fossil
فسیل راهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فسیلی که در تعیین سن طبقهای که در آن یافت میشود، اهمیت دارد
-
index fossil 1
فسیل شاخص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فسیلی که سن چینههایی را که در آن یافت میشود، مشخص میکند
-
جستوجو در متن
-
biostratigraphy
زیستچینهشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شاخهای از چینهشناسی که به توزیع فسیلها در پیشینۀ چینهشناختی و سازماندهی چینهها بهصورت واحدهایی براساس فسیلهای موجود در آنها میپردازد
-
palynology, pollen analysis
گَردهشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] علم بررسی و مطالعۀ گَردهها و هاگها یا فسیل آنها
-
coprolite 2
پیخالسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مدفوع فسیلشدۀ مهرهدارانی مانند ماهیان و خزندگان و پستانداران
-
Ginkgo
کهندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای دوپایه و درختی که بومی چین است و نوعی فسیل زنده محسوب میشود
-
geosite
زمینمنظر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] هرگونه چشمانداز یا زمینچهر یا برونزد یا بستر فسیلی یا فسیل
-
biofacies
زیسترخساره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی تقسیمبندی واحد چینهشناختی بر پایۀ فسیلهای موجود در سنگ
-
suture 1
درز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] خط موجود بر روی صدف فسیل شکمپایان و دوکفهایها و سرپایان
-
petrifaction, petrification
سنگیشدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فرایند فسیل شدن که در آن مادۀ آلی با آبهای حاوی مواد معدنی به سنگ تبدیل میشود
-
Ginkgoaceae
کهنداریان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از بازدانگانِ درختی که در دورۀ دوم زمینشناسی پدید آمده و همۀ گونههای آن بهجز یک گونه از بین رفته است و به همین دلیل این گیاه را یک فسیل زنده در نظر میگیرند
-
event stratigraphy
چینهشناسی رویدادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] استفاده از رویدادهای زمینشناختی به جای مشخصههای سنگشناختی سنگها و فسیلهای درون آنها برای تعیین همبستگی واحدهای زمینشناختی
-
absolute age, actual age
سن مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سن زمینشناختی یک فسیل یا سنگ یا رویداد زمینشناختی که معمولاً برحسب سال بیان میشود
-
relative age
سن نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سن زمینشناختی فسیل، سنگ، سیما یا رویداد زمینشناختی که نسبت به سایر اندامگانها و سنگها و سیماها تعیین میشود