کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلفل در آتش افکندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
Piper
فلفل سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از فلفلسیاهیان علفی یا درختچهای یا بالارونده با 1000 تا 2000 گونه که اهمیت اقتصادی و بومشناختی بسیار دارند
-
جستوجو در متن
-
hang fire
وقفه در آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] وضعیتی که در آن عملکرد سامانۀ آتش با تأخیر یا اخلال همراه است
-
burning ban
ممنوعیت آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ممنوعیت اعلامشده در مورد روشن کردن آتش در فضای باز در مناطق خاصی که خطر حریق در آن همواره زیاد است
-
fire drill
تمرین آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هریک از تمریناتی که برطبق قوانین بینالمللی ایمنی دریانوردی برای خاموش کردن آتش باید بهصورت برنامهریزیشده و در دورههای منظم بر روی کشتی انجام شود
-
support capabilities
توانمندیهای پشتیبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] توانمندیهایی که در پشتیبانی از عملیات رزمی به کار گرفته میشوند، مانند پشتیبانی آتش توپخانه و پشتیبانی آتش هوایی و عملیات هستهای، میکربی، شیمیایی، چریکی و روانی
-
rate of fire
نواخت آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تعداد دفعات شلیک هر سلاح در دقیقه
-
fire pit
آتشچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] حفره یا گودالی باستانی که در آن آتش روشن میکردند
-
fire temple
آتشکده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی معبد در دین زرتشت برای نیایش و ستایش آتش مقدس
-
cease engagement
درگیریبس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] در پدافند هوایی، دستور توقف آتش علیه هدف تعیینشده
-
parapet
خاکریز 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] دیوارۀ دفاعی خاکی برای حفاظت در برابر آتش توپخانۀ دشمن
-
pyrophoric material
مادۀ آتشگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] مادۀ جامد یا مایعی که در دمای بالا در معرض هوا خودبهخود آتش میگیرد
-
disposal 2, burial 3
واسپارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] رها کردن جسد در آب یا قرار دادن آن در خاک یا آتش یا هوا
-
pyromania
آتشبارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال در مهار تکانه که در آن فرد بارها سهواً و عمداً آتش میافروزد
-
distributed fire
آتش پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] آتشی که در منطقۀ هدف پخش میشود تا بیشترین کارایی را در پی داشته باشد