کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فقیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فقیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] ← فقرزده
-
واژههای مشابه
-
depleted soil
خاک فقیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] خاکی که براثر آبیاری یا بهرهبرداری بیرَویه حاصلخیزی خود را از دست داده باشد
-
جستوجو در متن
-
poverty-stricken, poor
فقرزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] کسی یا گروهی که دچار فقر است متـ . فقیر
-
oligotroph
کاستیپرورد 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] اندامگانی که میتواند در محیط غذایی فقیر رشد کند
-
oligotrophic
کاستیپرورد 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ویژگی اندامگانی که قادر است در محیط غذایی فقیر رشد کند
-
oligotrophy
کاستیپروردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] فرایند رشد اندامگان در محیط غذایی فقیر
-
poverty line
خط فقر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] سطحی از درآمد که افراد با درآمد کمتر از آن فقیر محسوب میشوند
-
sensitisation/ sensitization 3
حساسشدگی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] کاهش ویژگیهای مقاومتی فولاد زنگنزن در هنگام عملیات حرارتی و جوشکاری که به تشکیل کرومکاربید در مرز دانهها و فقیر شدن کروم منجر میشود
-
heath, heathland
خلنگزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] 1. پوشش گیاهی اراضی پست با خاک فقیر و اسیدی ماسهای یا شنی که گیاه غالب آن خلنگ است 2. سطح باز و کشتنشدهای حاوی خاک ماسهای یا شنی با پوشش گیاهی کوتاه