کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرمانده دوم موقت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
lead locomotive
لوکوموتیو فرمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] اولین لوکوموتیو در قطارهای سنگین که کل قطار از آنجا هدایت میشود
-
salvage master, wreck master 1
فرمانده بازگردانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کسی که مسئول عملیات بازگردانی است
-
base commander
فرمانده پایگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افسری که به فرماندهی پایگاه منسوب شده است
-
on-scene coordinator, on-scene commander, OSC
فرمانده درصحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] یکی از افراد واحدهای جستوجو و نجات که برای هماهنگی عملیات در یک منطقۀ خاص برگزیده میشود
-
executive officer
فرماندهدوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افسری که در یگانهای شناور مسئول امور اجرایی، بهویژه امور انضباطی است، و در غیاب فرمانده نیز، چنانچه دستور دیگری صادر نشده باشد، عهدهدار وظایف اوست
-
خلبانفرمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← خلبانیک
-
multinational operation commander
فرمانده عملیات چندملیتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فرمانده رزمی که از سوی یک کشور برای فرماندهی نیرو در صحنۀ عملیات چندملیتی منصوب میشود
-
tactical air commander
فرمانده هوایی راهکنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افسری که در هنگام عبور از ساحل، به نیابت از فرماندهِ نیروهای پیادهشونده، مسئولیت واپایش و هماهنگی عملیات هوایی را در منطقۀ فرماندهی عملیات نیروهای پیادهشونده بر عهده دارد