کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
escape beat
ضربان فراری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ضربان نابجایی که به دنبال وقفۀ طولانیتر از حد معمول بین تکانههای برخاسته از گره سینوسی ـ دهلیزی اتفاق میافتد
-
escape rhythm
ضرباهنگ فراری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ضربانهای متوالی قلب با فواصل زمانی منظم
-
atrial escape rhythm
ضرباهنگ فراری دهلیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی دُشآهنگی قلبی که زمانی روی میدهد که سرکوب ممتد تشکیل تکانۀ سینوسی سبب شود که کانونهای دیگری بهمنزلۀ ضربانساز قلبی عمل کنند
-
جستوجو در متن
-
oil of cinnamon
روغن دارچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] روغن فرّاری که از تقطیر پوست درخت دارچین به دست میآید
-
oil of coriander
روغن گشنیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] روغن فرّاری که از تقطیر دانههای رسیدۀ گشنیز به دست میآید
-
oil of clove, clove oil
روغن میخک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] 1. روغن فرّاری که از تقطیر برگهای درخت میخک به دست میآید 2. روغن فرّاری که از تقطیر غنچههای ناشکفته و خشکشدۀ درخت میخک به دست میآید
-
sand hump
تپۀ شنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تپهای شنی که در انتهای یک خط فرعی برای متوقف کردن قطار فراری ایجاد میکنند
-
oil of dill
روغن شوید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] روغن فرّاری که از تقطیر با بخار دانههای رسیدۀ شوید در آب به دست میآید
-
essential oil
عطرمایۀ روغنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ترکیب معطر و فرّاری که معمولاً از منابع گیاهی استخراج میشود و در روغن محلول است
-
derail
واگنپران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ابزار ایمنی که برای از خط خارج کردن خطنورد فراری و جلوگیری از برخورد آن با خطنوردهای دیگر بر روی خط نصب میشود
-
military police
دژبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افسر یا سرباز ادارۀ دژبانی که بنا به ضرورت مسئولیتهای زیر به او سپرده میشود: پایش رفتار کارکنان، ترغیب کارکنان به رعایت مقررات نظامی، اجرای احکام و قوانین نظامی، پایش مقررات شدآمد، پیشگیری از وقوع جُرم، تحقیق، تهیۀ گزارش، جلب نظامیان ...