کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فتیله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
repair plug
فتیله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] آمیزهای لاستیکی که سوراخ یا کندگی بهوجودآمده براثر ورود جسم خارجی به تایر را پر میکند
-
جستوجو در متن
-
wet-bulb thermometer
دماسنج تَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی دماسنج که در آن مخزن آب با یک فتیلۀ تَر پوشیده شده است و برای سنجش رطوبت، دمای تَر را اندازه میگیرد
-
repair gum
آمیزۀ تعمیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] آمیزهای زودپخت و نرم و چسبناک که به شکلهای فتیلهای، نواری یا ورقی برای تعمیر موضعی تایر از آن استفاده میشود
-
patch and plug, combination repair unit
وصلۀ پستانکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی وصله متشکل از یک فتیلۀ پختشده و یک وصلۀ مَنجیددار برای پر کردن آسیبدیدگی تایر و تقویت آن متـ . وصلۀ دوتکه multipiece repair
-
reinforcement repair
تعمیر نیمهعمقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی تعمیر مَنجید تایر لایهاریب، درصورتیکه آسیبدیدگی مَنجید 25 تا 75 درصد باشد؛ ناحیۀ آسیبدیده با استفاده از وصلۀ منسوج و فتیله ترمیم میشود