کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فارسي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
dubbing speaker
گفتار گردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شخصی که به جای بازیگر یا راوی فیلم یا برنامه گفتهها را بیان کند * در زبان فارسی، واژۀ "دوبلور" برای این مفهوم به کار رفته است که ساختۀ فارسیزبانان است.
-
make-up artist
چهرهپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] هنرمندی که کار چهرهپردازی انجام دهد * در زبان فارسی واژۀ "گریمور" برای این مفهوم به کار رفته که ساخته فارسیزبانان است.
-
tennist
تنیسباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بازیکن تنیس * واژۀ رایج در زبان فارسی "تنیسور" است.
-
beveled splice
سروصل اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی سروصل که در آن دو سر اجزای تایر فارسیبُر شده است و زاویه دارد
-
grammatical subject, subject 1
فاعل دستوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] آنچه گزاره دربارۀ آن است و در زبان فارسی معمولاً فعل با آن مطابقه میکند متـ . فاعل، نهاد 2
-
music video
نماهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] تصویر و قطعهای موسیقیِ با یا بدون کلام که در هم تلفیق شده باشد * در زبان فارسی، واژه "ویدئوکلیپ" برای این مفهوم به کار رفته است.
-
technical
فنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] مربوط به فن؛ ویژگی شخص ماهر در یک فن * واژۀ "تکنیکی" نیز در زبان فارسی به همین معنی به کار رفته است.
-
video tape recording unit
واحد ضبط ویدئویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] واحدی که تجهیزات و دستگاههای ضبط ویدئویی در آن مستقر شود * در زبان فارسی برای این واحد تلویزیونی "واحد امپکس" به کار رفته است.
-
intercom
آوابَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نوعی دستگاه برای برقراری ارتباط داخلی یا خارجی در یک ساختمان * این معادل در برابر لفظ "آیفون" که نامی تجاری و رایج در زبان فارسی است ساخته شده است.
-
stamp pad, ink-pad, estampe (fr.)
جوهرگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] جعبهای کوچک حاوی بالشتک آغشته به جوهر * این معادل در برابر "استامپ" که در فارسی رواج یافته، ساخته شده است.
-
ablative case
حالت ازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت دستوری اسم یا گروه اسمی که حرکت از منشأ یا مبدائی را نشان میدهد و در فارسی با حرف اضافۀ «از» مشخص میشود متـ . ازی ablative
-
dative case
حالت برایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت دستوری اسم یا گروه اسمی که دریافتکننده را مشخص میکند و در زبان فارسی بعد از «برای» یا «به» قرار میگیرد متـ . برایی dative
-
locative case
حالت دَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت دستوری اسم یا گروه اسمی که مکان یا زمان یا وضعیت را نشان میدهد و در فارسی با حرف اضافۀ «در» یا «اندر» مشخص میشود متـ . دری locative
-
technical control room
واحد تنظیم فنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] پایگاهی که کلیۀ علائم صوتی و تصویری تولیدشده در منابع مختلف در آنجا تنظیم و توزیع و واپایش شود * در زبان فارسی برای این واحد تلویزیونی "واحد نودال" به کار رفته است.
-
genitive case
حالت اضافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالتی دستوری که ارتباط یک اسم یا گروه اسمی را با اسم یا گروه اسمی دیگر نشان میدهد و نشانۀ آن در فارسی کسرۀ اضافۀ میان آنهاست متـ .حالت وابستگی اضافه genitive