کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غیر ضروری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
nonbearing wall
دیوار غیر باربَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] دیواری که هیچ بار قائمی مگر بار خود را تحمل نکند
-
non-bridging oxygen
اکسیژن غیرپُلزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] یون اکسیژنی که در میان دو یون واقع نشده است
-
جستوجو در متن
-
subside
یارانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] کمک مالی دولت برای پایین آوردن قیمت مایحتاج ضروری مردم
-
conjugon
همیوغه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] عامل ژنی ضروری در فرایند همیوغی
-
supply ship
ناو تدارکاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ناوی که کارکنان یا اقلام ضروری را جابهجا میکند
-
health need
نیازهای سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] آنچه برای سلامت و راحتی و آسایش فرد ضروری است
-
primer 2
پیشگام 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مولکولی که وجود آن برای ساخته شدن مولکول دیگر ضروری است
-
essential element
عنصر ضروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] هریک از عنصرهای لازم برای زنده ماندن و رشد جانداران
-
power plant 1
نیروگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مجموعۀ موتور و ملخ و متعلقات آن و وسایل واپایش که برای عملکرد مناسب هواگَرد ضروری است
-
absolute poverty
فقر مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] وضعیتی که در آن فرد از منابع ضروری برای ادامۀ زندگی بهکلی محروم است
-
specifications for a traverse, taverse specifications
مشخصات پیمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] جزئیات ضروری مربوط به روشها و معیارهای یک پیمایش نقشهبرداری
-
empty weight
وزن خالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] وزن هواگَردِ شامل کلیۀ تجهیزات ضروری آن بهغیراز وزن سرنشینان و بار وسوخت و روغن قابلمصرف
-
cone cell, cone, retinal cone
یاختۀ مخروطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] یکی از دو نوع یاختۀ حساس به نور در شبکیۀ چشم که برای دید دقیق ضروری است
-
balanced fertilizer
کود متعادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کودی که دارای نسبتهای مناسبی از چند عنصر معدنی ضروری برای رشدونمو گیاه است