کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غیر اساسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
nonbearing wall
دیوار غیر باربَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] دیواری که هیچ بار قائمی مگر بار خود را تحمل نکند
-
non-bridging oxygen
اکسیژن غیرپُلزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] یون اکسیژنی که در میان دو یون واقع نشده است
-
جستوجو در متن
-
atom
اتم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تکساختاری که واحد اساسی هر عنصر شیمیایی است
-
hypovitaminosis
کمویتامینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] وضعیتی ناشی از نبود یا کمبود یک یا چند ویتامین اساسی متـ . بیویتامینی avitaminosis
-
revisionism
تجدیدنظرطلبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] گرایش به تغییر دادن اصول اساسی یک عقیده
-
line simplification
سادهسازی خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] کاستن از نقاط تشکیلدهندۀ خط با حفظ شکل اساسی آن
-
tour element suppliers
سفرسازان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شرکتهایی که اجزای اساسی گشتها را برای گشتپردازها فراهم میکنند
-
transplantation antigens
پادگنهای پیوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] پادگنهای بافتسازگاری که در پذیرش پیوندینه اهمیت اساسی دارند
-
parliamentarism
مجلسمحوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نظام مبتنی بر قانون اساسی که در آن قانونگذاری و رهبری کشور بر عهدۀ مجلس باشد
-
sketch map
نقشهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقشۀ دستی ساده که بدون رعایت مقیاس و توجیه شکل، روابط اساسی مکانی را نمایش میدهد
-
platform innovation
نوآوری در بنسازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] نوعی نوآوری که به ایجاد بنسازهای تازه یا بهبود اساسی آن منجر شود
-
nutrification
مغذیافزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] افزودن مواد مغذی به غذا به اندازهای که از اجزای اساسی غذا به شمار آیند
-
nutrificated
مغذیافزاییشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] غذایی که مواد مغذی افزودهشده به آن بهحدی است که از اجزای اساسی آن محسوب میشوند
-
blown engine
موتور سوخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری که به دلیل آسیبدیدگی شدید قطعات داخلی آن نیاز به تعمیر اساسی یا تعویض داشته باشد