کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غل و زنجیر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
chain extension
یازش زنجیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] افزایش وزن مولکولی بسپار با طولانی کردن زنجیر
-
ranging cable
زنجیرچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ردیف کردن زنجیر بر روی عرشه و اسکله یا حوض خشک برای لنگراندازی در عمق زیاد یا معاینه و بررسی حلقههای زنجیر
-
stay
ماند 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] اصطلاحی برای مشخص کردن وضعیت لنگر و زنجیر و شناور نسبت به یکدیگر در هنگامی که شناور در لنگر است
-
clearing anchors, clearing away anchors
لنگرآماده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مرحلۀ باز کردن و برداشتن تمامی تجهیزات مهار زنجیر و لنگر در عملیات لنگراندازی
-
short stay
ماند کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حالتی از زنجیر در هنگام لنگراندازی که در آن طول زنجیر به حداقل میرسد و زنجیر به حالت کشیده و تقریباً عمودی قرار میگیرد
-
anchor gear
لنگرافزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تمامی وسایل مربوط به لنگر از قبیل زنجیر و دوّار لنگر و دالان زنجیر و جرثقیل لنگر
-
pulley, sheave, pulley wheel
قرقره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] چرخ شیارداری برای جمع کردن بافه یا زنجیر
-
mooring pendant,mooring pendent
بند زنجیر مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] زنجیر کوتاهی که یک سر آن به شناوه/ بویۀ مهار و سر دیگر آن به زنجیر بستر دریا (ground chain) بسته میشود
-
grow, lead 2
سمت زنجیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سمت و سوی زنجیر لنگر در بستر دریا هنگامی که شناور در لنگر است
-
hawse pipe, hawsehole
دالان زنجیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دالان شیبداری که در سینۀ کشتی قرار دارد و محل عبور زنجیر لنگر است
-
timing chain, camshaft timing chain, camshaft chain, cam chain, valve operating chain
زنجیر زمانبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] زنجیری که برای هماهنگ کردن زمان باز و بسته شدن سوپاپها حرکت میللنگ را به میلبادامک منتقل میکند
-
catenary 1, alysoid, chainette
زنجیره 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خم حاصل از آویزان کردن یک زنجیر یکنواخت از دو سر آن
-
isotactic polymer
بسپار تکسوآرایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بسپاری که دستکم یکی از گروههای واحد تکرارشوندۀ زنجیر آن در یک طرف زنجیر قرار گرفته است و پیکربندی یکسانی دارد
-
syndiotactic polymer
بسپار دوسوآرایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بسپاری که گروههای جانبی تکرارشوندۀ آن بهصورت متناوب در طرفین زنجیر، یعنی بالا و پایین صفحۀ زنجیر، قرار دارند
-
hawse pipe cover, hawse buckler, hawse flap
درپوش دالان زنجیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ورقهای که بر روی دالان زنجیر قرار میگیرد و از ورود آب دریا به آن جلوگیری میکند