کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عصبروانپزشکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
neuropsychiatry
عصبروانپزشکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] شاخهای از پزشکی که به بررسی اختلالات روانی و اختلالات دستگاه عصبی میپردازد
-
واژههای مشابه
-
neurology 1
عصبپزشکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مطالعۀ ساختار و کارکرد و بیماریهای دستگاه عصبی و روشهای درمان آن بیماریها
-
psychiatry
روانپزشکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] دانش مطالعۀ علل و علائم و درمان اختلالات روانی و شیوههای پیشگیری از آنها
-
cognitive neuropsychology
عصبروانشناسی شناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مطالعۀ نقصان و اختلالهای ناشی از ضایعات مغزی در فرایندهای شناختی انسان
-
addiction psychiatry
روانپزشکی اعتیاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] شاخهای از روانپزشکی که به تشخیص و درمان جسمانی یا روانی افراد مبتلا به اختلالهای اعتیادی میپردازد
-
liquid 1
روان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] اصطلاحی فراگیر برای اشاره به همخوانهای کناری و لرزشی و زنشی
-
psychoanalytic psychotherapy
رواندرمانی روانکاوانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] درمان به روش روانکاوی سنتی یا یکی از گونههای خاص آن نظیر رواندرمانیِ روانپویشی (psychodynamic psychotherapy)
-
nerve regeneration
بازسازی عصب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] فرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی عصب یا بافتهای ازدسترفته یا آسیبدیده ازطریق نوسازی طبیعی
-
nerve graft
پیوند عصب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] پیوند زدن عصب سالم به بخش آسیبدیدۀ اعصاب
-
neurologist
عصبپزشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] متخصص در علم عصبپزشکی
-
neurodegeneration
عصبتباهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] کاستی فزایندۀ ساختار پییاختهها و از میان رفتن بافت عصبی که به کاهش عملکرد آنها منجر میشود متـ . پیتباهی
-
sensory neuron
عصب حسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] عصب آوَرانی (afferent) که پیامهای حسی را به سوی دستگاه عصبی مرکزی هدایت میکند
-
عصبدرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← پیدرد
-
neurogenesis
عصبزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] فرایند تکوین پییاختهها و رشد بافت عصبی متـ . پیزایی