کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرقریز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
eccrine
عرقریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ویژگی غدۀ برونریزی که عرق ترشح میکند
-
واژههای مشابه
-
perspiration 2, sweat, sudor
عرق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مایعی که از غدۀ عرق پستانداران ترشح میشود و دارای دو وظیفۀ عمده دفع مواد زائد نیتروژندار و تنظیم دمای بدن است
-
eccrine carcinoma
پوشچنگار عرقریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هریک از انواع پوشچنگارهایی که غدد عرقریز را درگیر میکنند
-
tremolo/ tremulo (it.), tremolando (it.)
ریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] تکرار سریع و ممتد یک نغمه و گاه دو نغمه
-
cargo sweat
عرقِ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] رطوبتی که در هنگام ورود کشتی از منطقۀ سرد به منطقۀ گرم، در نتیجۀ دیرتر گرم شدن بار نسبت به محیط، بر روی بار مینشیند
-
anhydrosis, hidroschesis
عرقکاست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نارسایی یا عدم فعالیت تعریقی بدن معمولاً ناشی از نبود یا فلج یا گرفتگی غدد عرق پوست است
-
finisher
لایهریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دستگاهی در راهسازی برای زیرسازی یا یکدست کردن روکش سطح جاده یا پیادهرو
-
mould drop
ماسهریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] برجستگی حجیم و نامنظمی با ظاهر شکننده در لبههای کناری یا گوشههای قطعۀ ریختگی که بخش کندهشدهای از دیوارۀ قالب به آن چسبیده است
-
apiculate
نوکریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی برگی که در نوک آن زائدۀ کوچکی است
-
small find
یافتۀ ریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] یافتههای کوچک ویژهای که فارغ از سازه یا بستری که به آن تعلق دارند، قابل برداشتن و حمل کردن هستند
-
merocrine
قطرهریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] ویژگی غدهای ترشحی که ترشحات خود را بهصورت قطرات ریز رها کرده و ساختار یاختۀ ترشحکننده سالم میماند
-
holocrine
تمامریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] ویژگی غدهای ترشحی که در آن تمامی یاخته با مادۀ ترشحی آن رها میشود
-
fine woody debris
چوبماند ریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخشهای پوسیده یا سالم قطعشده یا افتادۀ درختان مانند شاخههای کوچک و برگ و ریشه
-
fine structure
ساختار ریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ساختار ترازهای انرژی و خطهای طیف اتم یا مولکول براثر جفتشدگی اسپین و تکانۀ زاویهای مداری