کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عامل طبع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
functional group, functionality 2
گروه عامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] اتم یا گروهی از اتمها که بهصورت واحد عمل میکند و جانشین اتم هیدروژن در مولکول هیدروکربن میشود و ویژگیهای خاصی به این مولکول میبخشد
-
active homing guidance, active guidance
هدایت عامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی هدایت موشکی که در آن منبع تابش به هدف و گیرندهای که بازتابش از هدف را دریافت میکند، در درون موشک قرار دارد
-
operating system
سامانۀ عامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] برنامهای برای مدیریت بخشهای سختافزاری و نرمافزاری رایانه
-
active defense
پدافند عامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] عملیات آفندی و عملیات محدود و پاتک برای جلوگیری از حملات دشمن
-
پادکال عامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← پادکنش الکترونیکی عامل
-
functionality 1
شمار عامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تعداد گروههای عامل موجود در یک خانک
-
agent 1
عامل 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم نظامی] [زبانشناسی] از نقشهای معنایی که بر انجامدهندۀ فعل دلالت دارد متـ . کنشگر actor [علوم نظامی] کسی که برای به دست آوردن اطلاعات و انجام امور اطلاعاتی یا ضداطلاعاتی آموزش دیده باشد
-
factor
عامل 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] چندجملهای یا عددی که چندجملهای یا عدد مفروضی بر آن بخشپذیر باشد
-
initiation factor
عامل آغازش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] هریک از پروتئینهایی که در شروع ترجمه یا رونویسی نقش دارند
-
reclaiming agent
عامل احیا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] مادهای که برای افزایش سرعت احیای لاستیک در حین فرایند به آن اضافه میشود
-
extractant
عامل استخراج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] حلاّلی که از آن برای جدا کردن یک جزء از مخلوط مایع استفاده شود
-
human factor
عامل انسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مجموعۀ ویژگیهای روانشناختی و فرهنگی و رفتاری و سایر خصوصیات افراد یا گروههای اجتماعی که بر تصمیمگیریها و انتشار اطلاعات و تفسیر دادهها در جامعه اثر میگذارد
-
bifidus factor, bifidogenic factor
عامل بیفیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مادهای ناشناخته که با رشد زیرگونۀ لاکتوباسیل بیفیدوس مرتبط است و در شیر پستانداران یافت میشود
-
antitermination factor
عامل پادپایانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← پادپایانگر
-
dispersing agent
عامل پراکنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] یکی از افزودنیهای مورد استفاده در تولید پراکنهها که وظیفۀ آن آسانسازی پراکنش اجزای جامد در فاز مایع و افزایش پایداری مخلوط است متـ . پراکنشیار dispersant