کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عاطفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
affect
عاطفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] جنبۀ مشهود هیجانیای که در برخی از حالات مرضی ممکن است با نوع و شدت هیجانی که بیان میشود، تناسب نداشته باشد
-
loss of affect
فقدان عاطفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ناتوانی در دادن پاسخ هیجانی مناسب
-
isolation of affect
جداسازی عاطفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] سازوکار دفاعی ناخودآگاهانهای که ازطریق آن فراخوان ذهنی تصاویر یک حادثۀ ناخوشایند بدون یادآوری هیجانها و احساسهای دردناک مرتبط با آن صورت میگیرد
-
affectability
عاطفهپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] قابلیت هیجانی فرد
-
inappropriate affect
عاطفۀ نابجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] پاسخی هیجانی که با موقعیت تناسبی ندارد، مانند خندیدن در مجلس عزا
-
جستوجو در متن
-
affective
عاطفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مربوط به عاطفه
-
family pattern
الگوی خانوادگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] کیفیت خاص روابط میان اعضای یک خانوادۀ مشخص که برحسب شدت عاطفه و نگرش اعضای خانواده به یکدیگر سنجیده میشود
-
displacement
جابهجایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، فیزیک] [روانشناسی] سازوکاری دفاعی که در آن عاطفۀ فرد از تصور یا موضوعی خاص معطوف به تصور یا موضوعی دیگر میشود [فیزیک] هرگونه حرکت ذره یا جسم از یک نقطۀ فضا به نقطۀ دیگر