کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طعام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
brine
آبنمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] محلول آب و نمک طعام که در نگهداری مواد غذایی بهکار میرود
-
no added salt diet, without added salt diet, unsalted diet, no salt added diet
رژیم نمکنزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی که در آن مصرف غذاهای حاوی نمکطعام و افزودن نمک به غذا مجاز نیست
-
curing agent 2
مادۀ عملآور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مادهای که برای عملآوری مواد غذایی به کار میرود، مانند نمک طعام، نیتراتها، نیتریتها، شکر و ادویه
-
cured meat
گوشت عملآمده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گوشتی که با افزودن مواد عملآور، مانند نمکطعام و مواد تثبیتکنندۀ رنگ، فراوری شده است