کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضد حال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
counter battery fire
ضدِآتشبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] آتشی برای از بین بردن یا خنثی کردن آتش غیرمستقیم سامانههای سلاح دشمن
-
anti-feminist
ضدِفمینیست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] 1. عقیده یا رفتاری که بازتاب مخالفت با برابری اقتصادی و سیاسی و اجتماعی زن و مرد است 2. فردی که با فمینیسم مخالف است
-
counter-command and control
ضدِ فرماندهی و نظارت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پیشگیری از کارایی نیروهای فرماندهی و نظارت دشمن ازطریق جلوگیری از دسترسی آنها به اطلاعات و کاهش کارایی یا انهدام سامانۀ فرماندهی و نظارت دشمن اختـ . ضدِفون counter-C2
-
flashlight-riot control agent baton
باتوم چراغدار ضدشورش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی چراغقوۀ ضدضربه از جنس پلیاتیلن که، علاوه بر منبع نور، از آن میتوان برای پرتاب گلولۀ گاز اشکآور و گلولۀ لاستیکی استفاده کرد
-
counter-command, control, and communications
ضدِ فرماندهی و نظارت و ارتباطات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پیشگیری از کارایی نیروهای دشمن ازطریق جلوگیری از دسترسی آنها به اطلاعات و کاهش کارایی یا انهدام سامانۀ فونای دشمن اختـ . ضدِفوناcounter-C3
-
command, control, and communications countermeasures
اقدامات ضدِ فرماندهی و نظارت و ارتباطات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سامانهای متشکل از ضدِفونا و حفاظت فونا که بهترتیب به کاهش کارایی یا انهدام توانمندیهای فونای دشمن و حمایت و حفاظت از فونای خودی میپردازد اختـ . اقدامات ضدِفونا C3CM
-
جستوجو در متن
-
autobiography
سرگذشت خود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] شرح حال فرد که به قلم خودش نوشته شده باشد متـ . سرگذشت من، شرح حال خود، شرح حال من، زندگینامۀ خود، زندگینامۀ من، زندگینامۀ خودنوشت * در ترجمۀ عبارت "my autobiography" میتوان از ترکیبات "زندگینامۀ من"، "سرگذشت من "، "شرح حال من" استفاده ...
-
شرح حال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← سرگذشت
-
نشئهرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← رانندگی در حال نشئگی
-
مسترانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← رانندگی در حال مستی
-
شرح حال خود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← سرگذشت خود
-
شرح حال من
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← سرگذشت خود
-
approach control
مراقبت تقرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] یکی از خدمات مراقبت شدآمد هوایی برای هواپیماهایی که در وضعیت پرواز کور در حال ورود به فضای پروازی فرودگاه یا در حال خروج از آن هستند
-
world radius
جهانشعاع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تابع وابسته به زمان در متریک رابرتسون ـ واکر که مقیاس طولهاست و در حال حاضر افزایشی است و نشان میدهد که عالم در حال انبساط است