کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صورت بار 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
load manifest
صورت بار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] صورتوضعیت بار موجود در هواگَرد باری یا نظامی
-
جستوجو در متن
-
load weighing
توزین بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تعیین وزن بار وسیلۀ نقلیۀ ریلی ازطریق اندازهگیری بخشی از بار و برآورد وزن کل بار با استفاده از شیر توزین
-
unit load
واحدِ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تعدادی از بستههای مجزای بار که با استفاده از بارکف و تسمه به شکل بار واحد درآید
-
elementary charge
بار بنیادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] بار الکتریکی الکترون؛ یکای بنیادی بارالکتریکی که برابر است با بار الکترون یا پروتون
-
dipole moment
گشتاور دوقطبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] حاصلِضرب مقدار بار در فاصلۀ بین دو بار
-
cargo underwriter
بیمهگر بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] صادرکنندۀ بیمهنامۀ بار
-
genetic load, genetic burden
بار ژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← بار جهشی
-
disembarkation 1, unloading 2
تخلیۀ بار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خالی کردن بار از هواگَرد
-
cargo tank
مخزن بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مخزنی در کشتی ویژۀ حمل بار مایع و گاز
-
reload
بار کردن مجدد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] بار کردن دوبارۀ یک برنامه به حافظه
-
cargo sheet clerk, ship's clerk
متصدی سیاهۀ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کسی که بر عمل بارگیری و تخلیۀ کشتی بر طبق سیاهۀ بار نظارت دارد و مسئول تحویل بار است
-
freight all kinds, FAK
کرایۀ واحد بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کرایهای که برحسب واحد بار و صرفنظر از حجم و وزن و نوع بار و بعد مسافت تعیین میشود
-
cargo sweat
عرقِ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] رطوبتی که در هنگام ورود کشتی از منطقۀ سرد به منطقۀ گرم، در نتیجۀ دیرتر گرم شدن بار نسبت به محیط، بر روی بار مینشیند
-
electric charge, charge 1
بار الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] یکی از خواص ذاتی ماده که پدیدههای الکتریکی و مغناطیسی را به وجود میآورد متـ . بار 4