کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صریح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
denotation, denotative meaning, referential meaning
معنای صریح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] معنای خارج از بافت واژهها و جملهها
-
explicit memory
حافظۀ صریح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم تشریحی] نوعی حافظه که براساس یادآوری آگاهانۀ گذشته شکل میگیرد
-
explicit knowledge
دانش صریح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] دانشی که بهآسانی تدوین و بیان میشود و در آثار فکری تبلور مییابد
-
جستوجو در متن
-
proposition, propositional meaning, propositional content
گزاره 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] معنای تحتاللفظی یا صریح جمله
-
autonomous differential equation
معادلۀ دیفرانسیل خودگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] معادلۀ دیفرانسیلی که در آن متغیر مستقل بهطور صریح ظاهر نشده باشد
-
non-autonomous differential equation
معادلۀ دیفرانسیل ناخودگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] معادلۀ دیفرانسیلی که در آن متغیر مستقل بهطور صریح ظاهر شده باشد
-
locutionary act
کنش مفهومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] بیان جمله بهقصد انتقال معنای صریح یا تحتاللفظی آن
-
accusative case, accusative
حالت مفعولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت مفعولِ صریحِ فعل متعدی متـ . مفعولی
-
finitary proof
برهان متناهیمبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برهانی که در آن هیچ مجموعۀ نامتناهی، چه بهطور صریح و چه بهطور ضمنی، به کار نرفته باشد
-
polarization identity
اتحاد قطبشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک فضای ضرب درونی، بیان صریح ضرب درونی دو بُردار برحسبِ هنج مجموع و هنج تفاضل آن بُردارها
-
feminist knowledge
دانش فمینیستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] دانشی با محوریت موضوع زنان که همۀ انواع مواضع صریح یا ضمنی، از نکوداشت فرهنگهای سنتی زنان گرفته تا رویکردهای جداییطلبِ بنیادگرا را در بر میگیرد
-
absolutive case, absolutive
حالت مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت دستوری فاعلِ فعل لازم و مفعولِ صریحِ فعل متعدی در زبانهای کُناییـ مطلق (ergative-absolutive) متـ . مطلق
-
symbolism 1
رمزگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] شیوهای ادبی و هنری که با استفاده از رمز و نماد افادۀ معنی کند و از بازنمایی و توصیف صریح بپرهیزد؛ این شیوه از گذشتههای دور در هنرهای سنتی و دینی رایج بوده، ولی قالب نوین آن بین سالهای 1885 تا 1910 در اروپا احیا شده است متـ . نمادگر...
-
geometric abstraction 2
انتزاع هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] عمل بهکارگیری شکلهای دوبعدی یا سهبعدی و خطوط صریح و قاطع و رنگهای ناب و یکدست برای شکل بخشیدن به مقولات و مفاهیمی چون انضباط و تعادل و توازن و ساماندهی و حتی تناسبات هندسی و معادلات ریاضی