کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صخرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
rock altar
صخرهبَرواره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] صخرهای پلکانی که بر روی آن جای خاصی برای گذاشتن جام وجود دارد و در آن مجراهایی برای هدایت خون قربانی یا دیگر مایعات نثارشده تراشیده شده است
-
marine cliff
صخرۀ دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] صخره یا دامنۀ حاصل از فرسایش با امواج دریا
-
chomophyte
صخرهرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که در درزها و شکاف کوهها و بین خردهسنگها میروید
-
rock-temple
صخرهمعبد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی معبد مصری که در صخرهای یکپارچه کنده شده است
-
rock-cut tomb, sepulture
آرامگاه صخرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری که در سنگ یا صخره کنده شده باشد متـ . گوردخمه
-
جستوجو در متن
-
گوردخمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← آرامگاه صخرهای
-
grapnel anchor
لنگر چنگکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی لنگر چندشاخه که مناسب بسترهای صخرهای است
-
surface disposal, earth burial, aerial burial, sky burial
هواسپاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی تدفین که در آن جسد را بر روی زمین یا درخت یا صخره یا سکو مینهند
-
pit grave
گورچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری کمعمق در بستر صخره یا در زیر یک گورخان
-
tabular iceberg, table iceberg2, barrier iceberg2
کوه یخ تخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] کوه یخی با کنارههای صخرهای و رویۀ تخت که معمولاً از رَفیخ جدا شده است
-
ice front, table iceberg1, barrier iceberg
جبهۀ یخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دیوارۀ رو به دریای لبۀ صخرهگونۀ رَفیخ یا دیگر یخسارها
-
potassium-argon dating
تاریخگذاری پتاسیم ـ آرگون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی روش تاریخگذاری ایزوتوپی برای تعیین قدمت صخره یا معدن با تشعشعات پتاسیم 40
-
rock fall / rockfall
سنگریزش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سقوط آزاد یا حرکت قطعاتی از سنگهای تازهجداشده از یک صخره یا دامنهای بسیار پرشیب
-
high-water mark
بالاترین داغ آب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] علامت برجایمانده از آب بر روی سازهها یا صخرههای کنار دریا که بالاترین ارتفاع آب را نشان میدهد