کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحت آبگرم آب گرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
thermal water
آبگرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آب چشمۀ گرم
-
hydrothermal
گرمابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، ژئوفیزیک] مربوط به آب گرم یا عمل آب گرم یا حاصل این عمل
-
Ekman convergence
همگرایی اِکمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] منطقۀ همگرایی آب گرم سطحی که در نتیجۀ انتقال اِکمن ایجاد میشود
-
thermal resort
تفریحگاه آبمعدنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شهرکی با چشمههای آب گرم معدنی برای درمان مراجعهکنندگان
-
room with cold and hot running water
اتاق با روشویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اتاقی که دارای روشویی با آب لولهکشی گرم و سرد است
-
warm cloud
اَبر گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] اَبری دارای آب مایع و فاقد یخ که ترازهای آن در دمای کمتر از صفر درجه سلسیوس نیست
-
instant tea
چای فوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پودری که با حل کردن در آب گرم بهصورت چای آماده درآید
-
geothermal brine
شوراب زمینگرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آب شوری که به علت وجود منبع گرمایی نابهنجار بیش از حد متعارف گرم شده باشد
-
cold-core ring
حلقۀ سردهسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] گردابی از جریانهای سطحی با مرکزی از آب سرد که آب گرم آن را احاطه کرده و جهت چرخش آن در نیمکرۀ شمالی خلاف عقربههای ساعت است
-
cylinder block heater, block heater, engine block heater
گرمکن بدنۀ سیلندر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطعهسیم یا گرمکنی برقی در داخل مجرای آب بدنۀ سیلندر که آب پیرامون موتور را گرم نگه میدارد تا مانع از ترکیدگی بدنۀ سیلندر براثر یخزدگی آب شود و همچنین روشن شدن موتور را در هوای بسیار سرد تسهیل میکند
-
fog dispersal
مِهزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فرایندی که در آن مِه طبیعی با گرم کردن سطح زمین یا افشاندن آب یا یخافشانی در مِه اَبَرسرد پراکنده میشود
-
spray quenching
سردایش افشانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] نوعی سرد کردن که در آن با افشانه آب یا روغن را مستقیماً بر روی قطعۀ گرم میپاشند
-
geothermal system
سامانۀ زمینگرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ناحیۀ محدود زمینشناختی که در آن بخارِ درحالچرخش یا آب داغ، بخشی از جریان گرم داخلی را به سطح زمین میراند
-
steam fog
بخارمِه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تشکیل مه در تودههوای سرد و پایدار براثر تبخیر سطحی سریع آب گرم در زیر آن متـ . بخارتُنُکمه steam mist دریاتُنُکمه sea mist دریادود sea smoke آبدود water smoke
-
cooling tower
برج خنککن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسى شيمى] دستگاه برجمانندی که در آن جریان هوا با تماس مستقیم و در فشار جوّ آب گرم را خنک میکند