کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صاف و پوست کنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
smooth muscle, unstriated muscle, nonstriated muscle, smooth involuntary muscle
ماهیچۀ صاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بافت ماهیچهای غیرمخطط که انقباض آن غیرارادی است
-
slick tyre
تایر صاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] تایری فاقد نقش رویه که سطح رویۀ آن کاملاً صاف است
-
butt splice
سروصل صاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی سروصل که در آن دو سر اجزای تایر با زاویۀ 90 درجه بریده شده است
-
smooth chorion
برونشامۀ صاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← برونشامۀ بیپرز
-
shank 1
بمساز صاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] لولۀ کوتاهی که برای تغییر کوک بر روی قسمت فوقانی سازهای بادی برنجی نصب میشود
-
flat spot 1
صافشدگی قوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] انحراف بخشی از قوس به سمت خط مماس
-
جستوجو در متن
-
debarking 1
پوستکندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] کنده شدن پوست درخت در نتیجۀ قطع یا بیرونکشی درخت یا بهوسیلۀ حیوانات و حشرات
-
marking axe
تبر نشانهگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تبری که پوست درختان را میکند و محل صاف و مناسبی برای نشانهگذاری ایجاد میکند
-
barking drum,drum debarker, drum barker
پوستکَن غلتکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی پوستکَن به شکل غلتکی بزرگ که در هنگام چرخش، بینهها درون آن میغلتند و براثر اصطکاک پوست آنها کنده میشود متـ . پوستکَن چرخان rotary barker
-
Eucalyptus gillii, curly mallee
اکالیپتوس پُرشاخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] گونهای اکالیپتوس درختی چندساقهای به ارتفاع حداکثر 8 متر و با پوست تنۀ صاف و در بخش زیرین با پوست جداشده از تنه و برگهای سبز و خاکستری یا آبی و خاکستری سرنیزهای یا تخممرغی پهن یا به شکل قلب و گلهایی زرد کمرنگ به طول 2 سانتیمتر
-
skinning
پوستکَنی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] جدا کردن پوست از لاشه
-
debarking 2
پوستکَنی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جدا کردن پوست درختان برای استفاده از پوست درخت یا تنۀ بدون پوست یا جلوگیری از گسترش حملۀ حشرات
-
sloughing
واکندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] کنده شدن پیوستۀ زیلایه از بستر صافی زیستی، بهصورت لجن
-
nonulcerative blepharitis, seborrhic blepharitis, squamous blepharitis
پلکآماس بیزخم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] پلکآماسی که با شورۀ پوست سر و ابروها و پوست پشت گوش همراه است