کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیشه پرپنیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
glass enamel
مینای شیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] مخلوط اکسیدها یا نمکهای فلزی رنگی با مواد گدازآور دارای نقطۀ ذوب پایین برای تزئین یا برچسب زدن سطوح شیشهای
-
glaze 2
یخشیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخ نازک عموماً صاف و شفاف بر روی سطوح اجسام، حاصل از انواع بارش
-
glass furnace
کورۀ شیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] کورهای، معمولاً از نوع کورههای بازتابی، که در آن شیشه ذوب میشود
-
برونشیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← برونشیشهای
-
volcanic glass
شیشۀ آتشفشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شیشۀ طبیعی حاصل از سرد شدن سریع گدازههای مذاب
-
vitroclastic
شیشهآواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی ساختار سنگی آذرآواری که در آن خردهشیشه وجود دارد
-
vitreous
شیشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ویژگی جامدی که در آن اتمها یا مولکولها فاقد نظم پردامنه باشند
-
window lift, window regulator
شیشهبالابر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] سازوکاری برقی یا دستی برای بالا و پایین کردن شیشۀ کناری
-
electric window, power window
شیشۀ برقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] شیشۀ کناری که با موتور برقی به بالا و پایین کشیده میشود
-
hypocrystalline, hypohyaline
شیشهبلورین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی سنگ آذرینی که مخلوطی از بلور و شیشه است
-
pressed glass
شیشۀ پِرِسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] شیشهای که در حالت خمیری آن را تحت فشار در یک قالب شکل میدهند متـ . شیشۀ فشرده
-
sheet glass
شیشۀ جام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] نوعی شیشۀ مسطح شفاف که با کشیدن یا دمیدن ساخته میشود
-
windscreen, windshield
شیشۀ جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] شیشهای که در جلوی اتاق خودرو قرار دارد
-
manually operated window
شیشۀ دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] شیشۀ کناری که با یک دستگیرۀ چرخان با دست بالا و پایین کشیده میشود
-
tinted window
شیشۀ دودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] شیشۀ کناری دودیرنگی برای کاهش بازتاب نور خورشید