کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیشهبالابر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
window lift, window regulator
شیشهبالابر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] سازوکاری برقی یا دستی برای بالا و پایین کردن شیشۀ کناری
-
واژههای مشابه
-
window winder
دستگیرۀ شیشهبالابر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] دستگیرهای برای بالا و پایین کردن دستی شیشۀ کناری
-
up arrow key, up arrow
کلید بالابَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که فشار دادن آن باعث حرکت مکاننما، معمولاً به اندازۀ یک سطر، به سمت بالا میشود متـ . بالابَر 2
-
rigging slinger
تجهیزات بالابَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قلابها و تسمههایی که برای بالا بردن و استقرار قسمتهای مختلف سامانۀ داربَری به کار میرود
-
elevator 2, ascenseur 2 (fr.)
بالابَر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] اتاقکی برای بالا و پایین بردن بار در ساختمان
-
بالابَر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← کلید بالابَر
-
maintenance lift
بالابَر نگهداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی، حملونقل هوایی] ← سکوی نگهداری
-
wagon lift, wagon elevator
بالابر واگن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دستگاهی برای بالا بردن واگن از روی خط
-
glass enamel
مینای شیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] مخلوط اکسیدها یا نمکهای فلزی رنگی با مواد گدازآور دارای نقطۀ ذوب پایین برای تزئین یا برچسب زدن سطوح شیشهای
-
glaze 2
یخشیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخ نازک عموماً صاف و شفاف بر روی سطوح اجسام، حاصل از انواع بارش
-
glass furnace
کورۀ شیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] کورهای، معمولاً از نوع کورههای بازتابی، که در آن شیشه ذوب میشود
-
برونشیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← برونشیشهای
-
volcanic glass
شیشۀ آتشفشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شیشۀ طبیعی حاصل از سرد شدن سریع گدازههای مذاب
-
vitroclastic
شیشهآواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی ساختار سنگی آذرآواری که در آن خردهشیشه وجود دارد