کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکن ناک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
broken core
ماهیچهشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] برجستگیهای حجیم و نامنظم با ظاهر شکسته در بخشهای خالی قطعۀ ریختگی که به علت شکسته شدن ماهیچه در درون قالب به وجود میآید
-
obstructionist
نصابشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فردی که اقدام به نصابشکنی کند
-
ice breaker
یخشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی کشتی با دماغه و سازه و ماشینآلات ویژه برای شکستن یخ سطح دریا و باز کردن راه برای سایر شناورها
-
cracker 2
قفلشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] 1. کسی که بدون اجازه وارد یک سامانۀ رایانهای میشود 2. کسی که بهطور غیرقانونی با شکستن قفل ضدتکثیر به تکثیر نرمافزار میپردازد
-
breakwater
موجشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سازهای دیوارمانند، با ساختاری خاص، از کف دریا تا بالاتر از سطح آن، برای حفاظت از محوطه و تأسیسات بندری در برابر امواج
-
groin 1/ groyn
آبشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] سازهای مصنوعی، عمود بر خط ساحلی که رسوباتی را که جریانهای موازی ساحل حمل میکنند به دام میاندازد
-
air brake 2, speed brake, aerodynamic brake
سرعتشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] وسیلهای برای کاهش سرعت هواپیما که اغلب به شکل یک سطح لولاشده بر روی بال یا بدنۀ هواپیماست
-
snowbreak 2
برفشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بادشکن یا موانع مصنوعی یا طبیعی که برای به دام انداختن برف احداث یا نگهداری میشود
-
iconoclast
شمایلشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] کسی که به از بین بردن شمایلها اقدام میکند
-
fail link
پیششکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی، حملونقل هوایی] اتصال نسبتاً سستی که برای پیشگیری از آسیب جدی به دیگر سازههای حیاتی در طراحی برخی قطعات و سازهها پیشبینی میشود
-
firebreak, fuel break
حریقشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هر مانع طبیعی یا مصنوعی که موجب توقف یا مهار حریق شود
-
spoiler
رأیشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نامزدی که خود بخت پیروزی ندارد، اما با شرکت در انتخابات بخت پیروزی نامزدی دیگر را به نفع نامزد ثالث کاهش میدهد
-
first break
اولین شکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← اولین رسید
-
security risk
امنیتشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فردی که وجودش تهدیدی برای امنیت تلقی میشود
-
fire belt
کمربند حریقشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نواری پاکسازیشده یا جنگلکاریشده که از آن بهعنوان حریقشکن استفاده میشود