کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکم 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
abdomen, belly 2, venter
شکم 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] بخشی از بدن که بین قفسۀ سینه و لگن قرار دارد و دیافراگم آن را از قفسۀ سینه جدا میکند
-
جستوجو در متن
-
abdominogenital
شکمی ـ تناسلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] مربوط به شکم و اندام تناسلی
-
abdominovaginal
شکمی ـ زهراهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] مربوط به شکم و زهراه
-
abdominoscrotal
شکمی ـ کیسهبیضهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] مربوط به شکم و کیسۀ بیضه
-
abdominoperineal
شکمی ـ میاندوراهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] مربوط به شکم و میاندوراه (perineum)
-
prone burial
تدفین دَمَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تدفین درازکشی که در آن شکم و صورت جسد بر روی خاک است
-
epigastrium
بالاشکم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] منطقۀ میانی بالای شکم، واقع در داخل زاویۀ زیرجناغی
-
flank 2
ناحیۀ پهلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] یکی از نواحی نهگانۀ شکم در دو طرف ناحیۀ ناف
-
umbilical region
ناحیۀ ناف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] یکی از نواحی نهگانۀ شکم که دور ناف قرار دارد
-
evisceration
آلایشگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند باز کردن شکم و تخلیۀ اندامهای درونی دام
-
hypochondrium
زیرغضروف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای از شکم در پشت غضروفهای دنده و زیر دیافراگم (diaphragm)
-
abdominal hysterectomy, abdominohysterectomy, celiohysterectomy, laprohysterectomy
زهدانبَرداری شکمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] درآوردن زهدان ازطریق ایجاد برشی در دیوارۀ شکم
-
splenomegaly
بزرگطحالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بیماری ناشی از بزرگ شدن طحال بهحدیکه از روی شکم با معاینه قابل لمس باشد
-
suture 1
درز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] خط موجود بر روی صدف فسیل شکمپایان و دوکفهایها و سرپایان