کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکسته زبانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
break sheer
لَمانشکسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حالت شناورِ درلنگری که براثر فشار باد و جریان آب از حالت لَمان خارج شود
-
cracked 2
قفلشکسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نرمافزاری که قفل آن شکسته شده باشد
-
shipwreck 3, wreck 3
کشتی شکسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشتی غیرقابلاستفادهای که به هر دلیل ازجمله توفان یا برخورد با مانع سخت به گِل نشسته یا غرق شده یا متروک شده باشد
-
broken chord
آکورد شکسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ارائۀ نغمات یک آکورد، با هر ترتیبی، بهصورت متوالی
-
شکستهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← استخوانپزشکی 2
-
wreck master 2
مسئول کشتی شکسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فردی که صاحب کشتی شکسته یا بازگردان، مسئولیت مراقبت از کشتی شکسته و اموال آن را به او واگذار میکند
-
wreck buoy
شناوۀ کشتی شکسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوه/ بویهای که برای نشان دادن محل کشتی شکسته به کار میرود متـ . بویۀ کشتی شکسته
-
بویۀ کشتی شکسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← شناوۀ کشتی شکسته