کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شيري پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
milk beverage, milk drink
نوشابۀ شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی نوشیدنی که مادۀ اصلی آن شیر است
-
milk stage
مرحلۀ شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] یکی از مراحل رسیدن دانۀ غلات که در آن محتویات دانه حالت شیری دارد
-
milky ice
یخ شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی یخِ حاصل از یخزنی هواگرد در حالت بینابینی یخ شفاف و یخ مات که در دمای 4- تا 15- درجۀ سلسیوس تشکیل میشود
-
milk product
فراوردۀ شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← فراوردۀ لبنی
-
milk crumb
زبرۀ شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فراوردهای از مخلوط دانۀ کاکائو و شیر و شکر
-
deciduous dentition
دندانگان شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← دندانهای شیری
-
milk chocolate
شکلات شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی فراوردۀ غذایی که با آمیختن شیرخشک با شکر و شکلات و کرۀ کاکائو تهیه میشود
-
Galaxy, Milky Way Galaxy
کهکشان راه شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] کهکشانی مارپیچی که خورشید و همۀ ستارههایی که با چشم غیرمسلح دیده میشوند، در آن قرار دارند
-
milk anemia
کمخونی شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کمخونی کمبودآهنی در نوزادان به علت مصرف منحصراً شیر بهعنوان غذا
-
fermented milk product
فراوردۀ شیری تخمیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← فراوردۀ لبنی تخمیری
-
cultured milk product
فراوردۀ شیری کشتشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← فراوردۀ لبنی تخمیری
-
capretto
گوشت بزغالهشیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گوشت کمچربی بزغالۀ زیر پنج ماه که فقط با شیر تغذیه شده باشد
-
deciduous teeth, primary teeth, primary dentition, baby teeth, first teeth, milk teeth, temporary teeth, temporary dentition
دندانهای شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] مجموعۀ اولیۀ دندانی شامل 20 دندان که بهتدریج دندانهای دائمی جانشین آنها میشود متـ . دندانگان شیری deciduous dentition
-
milk ejection reflex, let-down reflex, milk let-down reflex
بازتاب روانشیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] واکنشی در پستان زنان شیرده در پی تحریک لمسی مامک که با رها شدن شیر از آن همراه است