کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شلیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
shoot 4
شلیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در تیراندازی، عمل چکاندن ماشه یا رها کردن زهکمان
-
واژههای مشابه
-
shoot back
شلیک متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] دفاع از تجهیزات فضایی با شلیک به مهاجم
-
countersniper system, gunshot detection system
شلیکیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سامانهای که اطلاعات مربوط به منشأ شلیک، مانند زاویه و ارتفاع و بُرد و مختصات سامانۀ موقعیتیاب جهانی، را بیدرنگ فراهم میکند
-
جستوجو در متن
-
rate of fire
نواخت آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تعداد دفعات شلیک هر سلاح در دقیقه
-
weapons enablement
مسلحسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] قرار دادن سلاح در بالاترین وضعیت آمادگی پیش از شلیک
-
shoulder-launched missile
موشک دوشپرتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] موشکی که برای هدفگیری و شلیک، پرتابگر آن را روی شانه قرار میدهند
-
suicide by cop
خودکشی بهدست پلیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] عمل تعمدی فرد برای تحریک پلیس در شلیک به او
-
artillery fire plan table
طرح آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] جدول آماجهای طرحریزیشدۀ حاوی دادههای لازم برای شلیک زمانبندیشدۀ گلولهها
-
weapons tight
آتشبهاحتیاط!
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فرمانی مربوط به واپایی سلاح که نشاندهندۀ وضعیتی است که در آن با سامانههای سلاح تنها باید به هدفی که متخاصم شناخته شود شلیک کرد
-
weapons free
آتشبهاختیار!
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فرمانی مربوط به واپایی سلاح که نشاندهندۀ وضعیتی است که در آن با سامانههای سلاح باید به هدفی که غیرخودی یا ناشناس شناخته شود شلیک کرد
-
weapons hold
آتشبهفرمان!
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فرمانی مربوط به واپایی سلاح که نشاندهندۀ وضعیتی است که در آن سامانههای سلاح باید در دفاع از خود و در اجرای دستور رسمی شلیک کنند
-
gun salute, 21-gun salute, 21 guns, twenty-one guns
توپ سلام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] گلوله یا گلولههای توپ، عموماً از نوع مشقی، که در مراسم رسمی برای ادای احترام شلیک میشود
-
no fire line
خط آتشممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] خطی که در نزدیکی آن توپخانه یا کشتیها فقط در صورت درخواست یا تأیید فرمانده پشتیبانیشونده مجاز به شلیک هستند اختـ . خام 2NFL