کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شلاقزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شلاقزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← درخت شلاقزن
-
واژههای مشابه
-
whip 1
درخت شلاقزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی باریک که براثر وزش باد به نوسان درمیآید و به تاج درختان مجاور آسیب میرساند متـ . شلاقزن
-
boxer, boxeur (fr.)
مشتزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشکاری که با استفاده از مشت به مبارزه با ورزشکار دیگر بپردازد
-
freezer
یخزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] محفظهای برای منجمد کردن مواد غذایی
-
hoaxer
کلکزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] کسی که معمولاً با روشهای نرمافزاری یا الکترونیکی به کاربر رایانه کلک میزند متـ . کلکباز
-
jack pool
موجزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] استخر مجهز به دستگاه تولید موج
-
ozonator
اُزونزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دستگاهی که اُزون را به آب اضافه میکند
-
jump shooter
جفتزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] 1. بازیکنی که در انجام پرتابهای جفت مهارت خاص دارد 2. بازیکنی که پرتاب جفت انجام میدهد
-
adder
جمعزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مدار الکترونیکی رقمی برای انجام عمل جمع
-
ticket dating machine
تاریخزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دستگاه یا وسیلۀ ثبت تاریخ روی بلیت
-
satyriasis
زنبارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تمایل بیشازحد یا سیریناپذیر مرد برای ارضای جنسی توسط زن
-
satyriasic
زنباره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مرد دچار زنبارگی
-
womanist
زنباور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] ویژگی کسی که برای قابلیتهای زنان احترام قائل است و به آنها اعتماد دارد و آنها را میستاید
-
feminitude
زنبودگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] اصطلاحی ناظر بر اینکه تجربۀ زن بودن مهمتر از پرداختن به تفاوتهای زنان و مردان از بٌعد سیاسی است