کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
clear coat
شفافپوشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پوشۀ شفافی که بر روی بُنپوشه قرار میگیرد
-
varnish stain
ورنی رنگانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نوعی ورنی که با مادۀ شفافی رنگی میشود و قدرت رسوخ آن کمتر از رنگانه است
-
enamel 2, enamelum, dental enamel, adamantine, substantia adamantina dentis
مینا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] بافت آهکیشده و شفافی که عاج دندان را در قسمت تاج میپوشاند
-
bronzing lacquer
لاک مفرغنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] لاک شفافی که برای حفظ درخشندگی و تقویت رنگ بر سطوح فلزی درخشان زده میشود متـ . لاک برنزنما
-
lymph
تنابه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مایع شفافی که در مجاری خاصی به نام مجاری تنابهای جریان دارد و منشأ آن مایع بافتی و خون است متـ . لنف
-
back projection, rear projection, back screen projection
پستابش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایش تصاویر پسزمینه با قرار دادن فراتاب در پشت پردۀ نیمهشفافی که در پسزمینۀ صحنه قرار دارد
-
covered smut
سیاهک پوشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] سیاهک ناشی از اوستیلاگو هوردهای (Ustilago hordei) در جو که در آن دانههای سیاهکزده با غشای ظریف و شفافی احاطه شدهاند