کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شخم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
plow layer, furrow slice
لایۀ شخم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] لایهای از خاک که شخم میخورد
-
plow pan, tillage pan, plow sole
کف شخم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] سطحی از خاک که در نتیجۀ فشار کف گاوآهن برگرداندار سفت میشود
-
contour plowing
شخم تراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] شخم زدن زمین در جهت عمود بر شیب آن
-
plow zone
شخملایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] لایۀ رویی خاک که نهشتههای باستانی آن تا عمق نفوذ خیش در هم ریخته باشد
-
broken flat
زمین شخمخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زمینی که سراسر آن را شخم زده باشند
-
plow planting
شخمـکاشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] شخم زمین و کاشت بذر در یک مرحله، همزمان با هم
-
جستوجو در متن
-
stubble incorporation
دفن کُلَش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زیر خاک کردن کُلَش با شخم زدن
-
cowpenning
آغلگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] روشی برای حاصلخیز کردن زمین بهطوریکه مدتی در یک قطعه زمین گاو و گوسفند رها میکنند و پس از انباشت فضولات، آن را شخم میزنند